responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 225

است از محل ظهور سلطنت او، و استقرار پادشاه بر آن محل به معناى استقرار ملك او بر آن محل است، (وقتى مى‌گويند فلان سلطان بر تخت سلطنت دست يافت و بر آن مستقر گرديد، معنايش اين نيست كه پس از سالها جنگ و خونريزى به چهار تخته چوب دست يافته، بلكه معنايش اين است كه بر مقام فرماندهى و اداره كشور مسلط شده است). پس استواء بر عرش به اين معنا است كه خداى تعالى بعد از خلقت آسمان و زمين در دو روز، به امر تدبير مخلوقات خود پرداخت.

و اينكه بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: منظور از عرش، ساختن است، و اين معنا را از جمله‌(مِمَّا يَعْرِشُونَ) گرفته‌اند كه در سوره نحل آيه 68 قرار دارد، و معنايش مما يبنون است، سخن درستى نيست، زيرا از فهم دور است.

[امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش و تميز نيكوكار از بدكار]

(لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا) حرف لام براى غايت است، و كلمه يبلوكم از مصدر بلاء است كه به معناى امتحان مى‌باشد، و جمله‌(أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا) بيان آن امتحان است در شكل استفهام. مى‌خواهد بفهماند خداى تعالى اگر آسمانها و زمين را با آن نظام حيرت انگيزش خلق كرد، براى اين غايت و نتيجه بود كه شما را بيازمايد و نيكوكاران شما را از بدكارانتان مشخص سازد.

و معلوم است كه بلاء و امتحان هيچ وقت غرض اصلى قرار نمى‌گيرد، هر امتحانى كه در هر جا صورت مى‌گيرد براى جدا كردن خوب از بد و مرغوب از نامرغوب است، و همچنين است حسنه و سيئه، يعنى اگر امتحانى صورت مى‌گيرد تا مردم خوب و داراى حسنات از مردم بد و داراى سيئات جدا شوند، اين جدا سازى نمى‌تواند غرض اصلى باشد، بلكه براى كار و غرضى ديگر است، و آن جزائى است كه بر حسنه و سيئه مترتب مى‌شود. جزاء هم نمى‌تواند غرض نهايى باشد، آن نيز به خاطر اينست كه وعده ممتحن عملى گردد، آن هم ممتحنى كه وعده‌اش حق است، و لذا مى‌بينيم خداى تعالى همه اين امور را به عنوان نتيجه خلقت ذكر كرده و در اينكه ابتلاء، غايت خلقت است فرموده:(إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا)[2]، و در اينكه اين مشخص كردن به چه معنا است؟ فرموده:(لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ)[3]، و در خصوص جزاء فرموده:


[1] تفسير مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 118.

[2] ما آنچه راى كه بر روى زمين است زينت زمين كرديم، تا مردم راى بيازمائيم و نيكوكارشان را مشخص سازيم. سوره كهف، آيه 7

[3] تا خبيث و پليد راى از پاك مشخص كند. سوره انفال، آيه 37 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 225
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست