نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 152
مىكردند، و باز
ايمان نمىآوردند.
و ما پارهاى
مطالب مربوط به اين آيه را در تفسير آيه(فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا
بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ)[1] در جلد هشتم
اين كتاب ايراد نموده، در آنجا گفتيم كه اين آيه به عالم ذر اشاره دارد، و آنچه در
اينجا مىخواهيم تذكر دهيم اينست: مطلبى كه در آنجا گفتيم منافاتى با اين مطلب ما
ندارد، و كسى گمان نكند كه آنچه اينجا از آيه استفاده كرديم با آنچه آنجا از آن
فهميديم منافات دارد.
بحث روايتى
[ (رواياتى در باره عالم ذر و كفر و ايمان انسان در آن عالم و توضيحى در اين
باره)]
در كافى از
محمد بن يحيى از محمد بن حسين از محمد بن اسماعيل از صالح بن عقبة از عبد اللَّه
بن محمد جعفى و عقبة، هر دو از امام ابى جعفر (ع) روايت كردهاند كه فرمود:
خداى عز و جل
خلق را بيافريد و هر كس را كه دوست مىداشت خلق كرد، از جمله، چيزهايى[2] كه دوست داشت از گل بهشت آفريد و
كسى را كه دشمن داشته از چيزى آفريده كه آن را دشمن داشت، و چيزى كه او دشمنش
مىداشت از گل دوزخ بود، آن گاه همه را در ظلال:
سايه [3] برانگيخت. من عرضه داشتم سايه
چيست؟ فرمود: مگر سايه خودت را در آفتاب نديدهاى كه چيزى است و در عين حال چيزى
نيست.
آن گاه از
ميان آنان انبياء را مبعوث نمود، و انبياء، بشر را دعوت كردند به اينكه به خداى عز
و جل اقرار كنند، و در اين باب فرموده:( وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ
مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ)- و اگر از آنان بپرسى چه كسى خلقشان
كرده حتما خواهند گفت اللَّه ، آن گاه دعوتشان كردند به اقرار به نبوت
انبياء، كه بعضى اقرار كردند و بعضى انكار، آن گاه دعوتشان كردند به قبول ولايت
ما، كه به خدا سوگند تنها كسانى پذيرفتند كه خداى تعالى دوستشان داشت، و آنان را
كه دشمنشان مىداشت انكار كردند، كه در اين باب فرموده:(فَما
كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ) سپس امام ابى جعفر
(ع) فرمود: تكذيب از پيش بوده.[4]