responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 586

براى مردم بوده و همين يگانه سببى است كه خداى سبحان اين كتمان را مايه اختلاف مردم در دين و تفرقه آنان در راه هدايت و ضلالت دانسته، چه اگر اين كتمان‌ها نبود، دين خدا سرچشمه‌اش فطرت خود بشر است، و هر فطرتى آن را مى‌پذيرد و قوه مميزه بشرى اگر آن را درك كند، در برابرش خاضع مى‌گردد.

هم چنان كه خداى تعالى فرمود: ((فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً، فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها، لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ، وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ‌)، روى قلب خود را بدون هيچ انحرافى بسوى دين كن كه فطرت خدايى همين است، فطرتى كه خدا مردم را بر آن فطرت بيافريد، و خلق خدا در اين درك و فطرت مختلف نيستند، دين صحيح هم همان دينى است كه از اين فطرت سر چشمه گرفته باشد، اما بيشتر مردم نمى‌دانند- چون حقايق دين را، از آنان پنهان كردند-).[1] پس دين، فطرى بشر است و چيزى كه با خلقت بشر در آب و گل او آميخته بوده، فطرت بشر آن را رد نمى‌كند، و در صورتى كه آن طور كه هست برايش بيان شود و از سوى ديگر قلب بشر هم صفاى روز نخست خود را از دست نداده باشد، البته آن را مى‌پذيرد، حال چه اينكه قلب با صافى خودش آن حقيقت دينى را درك كرده باشد، آن چنان كه انبياء درك مى‌كنند و يا آنكه با بيان زبانى ديگران درك كند، كه بالأخره برگشت اين دومى هم به همان اول است، (دقت فرمائيد).

و به همين جهت در آيه مورد بحث، ميان فطرى بودن دين و جهل به آن جمع كرده، از يك سو فرموده: دين خدا فطرى بشر است و از يك سو هم فرموده بيشتر مردم نميدانند، و اين بنظر ما با هم نميسازد، و بيان ما اين تنافى را جواب ميگويد، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: ((وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ، لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ، فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ، وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ، مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ، بَغْياً بَيْنَهُمْ‌)، و با انبياء كتاب فرستاديم به حق، تا ميان مردم در آنچه اختلاف مى‌كنند حكم كنند و مردم در آن كتاب اختلاف نكردند، مگر همانهايى كه كتاب بسويشان آمده بود، و باز اختلاف نكردند، مگر بعد از آنكه ادله‌اى روشن در حقانيت كتاب برايشان آمد و علت اين اختلافشان مخالفت‌ها بود كه در بين خود داشتند)[2] كه مى‌فهماند اختلاف در مطالب كتاب، ناشى از ستمگرى علمايى بود كه حامل علم بان كتاب بودند.

پس اختلاف‌هاى دينى و انحراف از جاده صواب، معلول ستمكارى علماء بوده كه مطالب كتاب را براى مردم نگفتند و يا اگر گفتند، تاويلش كردند و يا در آن دست انداخته تحريفش‌


[1]- روم 30

[2]- بقره 213

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 586
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست