responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 1  صفحه : 275

ارتش ما هم یک ارتشى نیست، همه‌اش در تحت نظر یک آدم است. یک آدم فاسد همه چیز را فاسد کرده است. یک بز فاسد کچل، مى‌گویند یک گله را کچل مى‌کند. این فساد، همه فسادها، منتهى ایران از باب اختناقى که هست نمى‌توانند دست بگذارند روى آن که همه مفسده‌ها زیر سراوست، مى‌گویند مأمورین، مأمورین، آقا مأمورین از کى امر دارند که بکشند مردم را؟ از کى امر دارند که بریزند توى مدرسه حجتیه و طلبه ها را بکشند؟ از کى امر دارند که بکشند مردم را؟ از کى امر دارند که در چهارراه‌ها مسلسل را بکشند و مردم را بکشند؟ مگر کسى مى‌تواند امر بدهد الا خود آن مردک؟ از خود اوست همه این مفاسد. مگر مجلس حق دارد که یک کلمه اى بگوید بدون اذن این مردک؟ مگر ارتش حق دارد یک کلمه بگوید بودن اذن این؟ مگر قضات ما آزادند؟ مگر استقلال قضایى ما داریم؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحیت هم ندارند. اشکال این است که چرا رفتى قاضى شدى، مى گویى نمى‌توانم حکم حق بکنم، خوب غلط کردى رفتى قاضى شدى رها کن الان اداره مملکت ما هر گوشه‌اش را دست بگذارید اسلحه دست غیر صالح‌هاست و سر همه امور هم برمى گردد به دربار و بر مى گردد به این شخص، این را باید از بین برد.

ملت دیگر بیدار شده است.

من نمى‌دانم که این ارتش چرا خواب است، آخر چرا اینقدر ذلت مى کشد چند روز بیشتر نگذشته بود از رفتن کارتر زهرمارى این بساط را درست کرد، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند اولش است اگر تنبه پیدا نکرده باشند که چند نفر را کشتند و یک هیاهویى پیدا شد که موجش در همه دنیا رفت و همه عالم فهمیدند و رادیو صدایش را به خارج و همه جا برپا کرد. رادیوى خودشان هم هر چه دلشان مى‌خواهد بگویند، مگر مردم دیگر بازى مى‌خورند از این حرفها، ملت بیدار شده آقا، مردم بیدار شدند، اگر مردم بیدار نبودند که بازارها را اینطور نمى بستند. روز جمعه، روز پنجشنبه از قرارى که هم نقل شده است و هم مقامات اطلاعات رسمى اطلاع داده‌اند بازار تهران اعتراضا تعطیل شده. مسأله تعطیل بازار تهران یک امر عادى نیست، یک امر خلاف عادت است، هیچ کس نمى‌تواند این کار را بکند، این احساسات و بیدارى ملت است که این کار راانجام داده. این آقا که مى‌گفت که (همه با من موافق هستند) این بازار تهران، آن هم بازار اهواز، آن هم اصفهان آن هم شیراز، این کیفیت زندگى ماست.

اتحاد و تفاهم ملت، برکننده ریشه هاى استعمار ما.

امیدواریم که همه طبقات، چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازارى ها، بازرگان و چه لشکرى‌ها و کشورى‌ها که همه خون دل مى‌خورند از دست این خبیث ما امیدواریم که تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند، احزاب سیاسى ما مستقلا کار نکنند، همه با هم روابط داشته باشند، همانطورى که اخیرا در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر کردند و هم بعضى احزاب سیاسى اظهار تنفر کردند



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 1  صفحه : 275
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست