نام کتاب : خدمات متقابل اسلام و ایران نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 342
نویسندگان دائره المعارف انگلیسی بنابر نقل شبلی نعمان قصه ابوالفرج را
جزء فکاهیات به حساب آوردهاند .
ثالثا همانطوری که شبلی نعمان و برخی محققان غربی گفتهاند : در آن عصر
کتابها از پوست بوده و ابدا به درد سوخت نمیخوردند و بدین جهت آنها را
برای سوخت به کار بردن یک کار لغو و بیهوده دیگری بوده . شبلی نعمان از
شخصی بنام مسیو در پیر نقل میکند که گفته : " ما یقین داریم که حمامیان
اسکندریه تا وقتی که برای سوخت مواد دیگری حاضر داشتند هیچوقت کتابهائی
را که در روی پوست تدوین یافته به مصرف سوخت نمیرسانیدند و سخن
اینجاست که قسمت اعظم کتب مزبوره از پوست تشکیل یافته بودند " [1]
.
رابعا اگر چنین کتابخانهای در اسکندریه بود ، قطعا عمرو در گزارش خود
از این شهر به خلیفه که در تواریخ مضبوط است نامی هم از آن میبرد . در
آن گزارش از تفریحگاههای دولتی و سبزی فروشهای شهر سخن به میان آمده اما
از کتابخانه سخنی نیست .
خامسا اسکندریه پس از فتح وسیله عمرو عاص ، قرار داد صلح با مسلمین
بست و مردم آنجا " اهل ذمه " به شمار میرفتند و مقررات " اهل ذمه "
درباره آنها اجرا میشد . یعنی جان و مال و ناموس و حتی معابد و آزادی
عبادتشان محترم بود و حکومت اسلامی خود را ضامن و مسؤول آنها میدانست .
عمرو بن عاص در عهد نامه خود با مردم مصر چنین نوشت : " این پیمان
امنیتی است که عمرو به مردم مصر میدهد که جان و خون و اموال و مساکن و
سایر امورشان در امان است " و طبق آنچه از معجم البلدان نقل شده ،
تصریح شده است که . " زمین مردم مصر ، اموال و سرمایههای آن مردم همه
متعلق به خودشان است و کسی حق تعرض ندارد " [2] .
به طور کلی میدانیم که سیره مسلمین با اهل کتاب ، همواره اینچنین بوده
که
([1] 2 ) شبلی نعمان ، کتابخانه اسکندریه صفحه 53 - . 56
نام کتاب : خدمات متقابل اسلام و ایران نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 342