نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 151
آیندگان بیایند و حل بکنند . در مسأله [ ( شوق و عشق ماده به صورت ) ]
میگوید من که عاجزم ، آیندگان بیایند و حل کنند ، صدر المتألهین میآید و
آن را حل میکند . شیخ انصاری با آنهمه نبوغش ، در مسأله تعاقب ایدی در
مکاسب عاجز میشود ، برخی از محققین اعصار بعد میآیند و حل میکنند . اما
طبیعت اینطور نیست ، بشر نمیرسد به جائی که بگوید بحمد الله همه مشکلات
عالم را حل کردیم و دیگر مشکلی باقی نمانده است . نه این طور نیست .
تشبیه قرآن به طبیعت
قرآن کتاب است ، از طرفی یک نوشته است ، سخن است آنطوری که گلستان
سعدی هم سخن است ، شفای بوعلی هم سخن است ، شاهنامه فردوسی هم سخن است
، اما سخنی است که گویندهاش خدا است نه بشر . از این جهت مثل طبیعت
است . آورنده قرآن آورنده طبیعت است . قرآن خاصیت گلستان سعدی و شفای
بوعلی و شاهنامه فردوسی را ندارد ، خاصیت طبیعت را دارد که در هر زمانی
بشر موظف است روی آن تدبر و تفکر کند و استفاده ببرد . اروپائیها یک
جمله خوبی دارند ، میگویند : حقیقت آنست که آیندگان میگویند [ ( یعنی
همیشه بشر در کشف حقیقت رو به پیش است ( نمیخواهم بگویم هر چه بشر در
زمان متأخر گفت هیچوقت اشتباه نیست و بهتر است از آنچه که در زمان
قبل گفته است ، خیر ، بشر اشتباه هم میکند ، ولی مجموعا و رویهمرفته
اینطور است ) بشر در یک همچو سیر و مسیری هست که تدریجا حقایق را
بیشتر کشف میکند . در مجموع سیر خود با همه اینکه گاهی حقیقتی را کشف
میکند و بعد دوباره از آن منحرف میشود و بعد از صد سال ، دویست سال ،
پانصد سال یا هزار
نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 151