responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 361
( گفت مستی و راستی ) . در حال مستی ، حرف راستش را می‌گفت که هیچ چیز را قبول ندارم . مستی ، رسوایش می‌کرد و الا خود او هم از این برنامه‌ استفاده می‌کرد .
ابن زیاد بعد از شهادت اباعبدالله وقتی که مردم را در مسجد بزرگ کوفه‌ جمع کرد تا قضیه را به اطلاع آنها برساند ، آنچنان قیافه مذهبی و مقدسی به‌ خود گرفت که گفت : الحمدلله الذی اظهر الحق و اهله ، و نصر امیرالمؤمنین و اشیاعه ، و قتل الکذاب بن الکذاب [1] خدا را شکر می‌کنیم که حقیقت را پیروز کرد و ریشه یک دروغگو و پسر دروغگو را که‌ می‌خواست مردم را بفریبد ، کند . از مردم ، " الهی شکر " می‌خواست و شاید صدها " الهی شکر " هم گفتند . اگر یک کور بیداردل نبود ، آن‌ مجلس را خوب فریب داده بود .
مردی است به نام عبدالله بن عفیف که خدایش رحمت کند . گاهی وقتها افرادی در موقعیتهایی جانبازی می‌کنند که یک دنیا ارزش دارد . این مرد از دو چشم نابینا بود . یک چشمش را در جمل در رکاب علی علیه‌السلام و چشم دیگرش را در صفین در رکاب علی علیه‌السلام از دست داده بود . اعمی‌ بود ، چون اعمی بود ، دیگر کاری از او ساخته نبود و قهرا در جهاد هم‌ شرکت نمی‌کرد و غالبا به عبادت می‌پرداخت . آن روز هم در مسجد کوفه بود . این مرد وقتی که این جمله را شنید از جا حرکت


[1] بحار الانوار ج 45 ص 119 ، مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 52 ، مقتل‌ الحسین مقرم ص 426 ، ارشاد شیخ مفید ص 244، الکامل فی التاریخ ج 4 ، ص‌ 82 ، اللهوف ص 69 ، کشف الغمه ج 2 ص . 67

نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست