نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 89
انداختند ، یکی از مرغان هوا ، بلبل یا مرغ دیگری ، آمده بود در صحرای
آتشی که ابراهیم را در آن انداخته بودند میرفت و دهانش را پر از آب
میکرد و میریخت برای اینکه آتش را به نفع ابراهیم سرد کند به او گفتند
ای حیوان ! این آب دهان تو در مقابل این همه آتش چه ارزشی دارد ؟ گفت
من فقط به این وسیله میتوانم عقیده و ایمان و علاقه و وابستگی خودم را به
ابراهیم ابراز کنم .
شما اگر یک تومان در این راه بدهید ، آن که ارزش دارد احساسات
شماست ، نماینده مسلمانی شماست ، پیوند خودتان را به این پیوند با
شهیدان است اگر بنا شود ما در موقعش که میشود از شهیدان بگسلیم ، ولی
بعد همیشه بنشینیم و امری را که نشدنی است بگوئیم : « السلام علیک یا
اباعبدالله ، یا لیتنا کنا معک فنفوز فوزا عظیما » ای کاش ما میبودیم
با تو حسین بن علی علیه السلام میگوید کربلا که یک روز نیست ، همیشه است
.
یکی از دلائلی که جامعه ما جامعه مرده است ، همین جریانی است که ما
فعلا در روز اربعین داریم ببینید ، در این روز واقعا دو موضوع مهم داریم
که بسیار شایسته اهمیت است یکی آمدن جابر که آمدنش یک تابلو بزرگ
است و دیگر زیارت اربعین که الان فرصت شرح آن نیست و باید در وقت
دیگری مضمونهای آن زیارت را برای شما بخوانم ، و این سنتی که از دور ،
از هر جا که هستید حسین بن علی علیه السلام را در این روز زیارت کنید
اینها دو جریان واقعی است .
یک جریان ساختگی که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و تنها
نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 89