نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 52
ناشی از جهل است ، از قصور است ، نمیداند ، تقصیر هم ندارد ، نادان
است ، این را نمیشود آدم مقصر حساب کرد و جزء مفسدین و خراب کاران و
منحرفین دانست به این ترتیب حق و نظام حق اصیل است و مثل آب در زیر
جریان دارد و جامعه را به جلو میبرد ، اما باطلها بر روی آن قرار میگیرند
و نمود پیدا میکنند .
ب : طفیلی بودن باطل و استقلال حق
نکته دیگری که از این مثال قرآنی استفاده میشود این است که باطل به
طفیل حق پیدا میشود و با نیروی حق حرکت میکند ، یعنی نیرو مال خودش
نیست ، نیرو اصالتا مال حق است و باطل با نیروی حق حرکت میکند .
کفی که روی آب هست ، نیروی کف نیست که او را حرکت میدهد این نیروی
آب است که او را حرکت میدهد معاویه اگر پیدا میشود و آن همه کارهای
باطل میکند ، آن نیروی اجتماعی را معاویه به وجود نیاورده و ماهیت واقعی
آن نیرو ، معاویه ای نیست و جامعه در بطن خودش ماهیت معاویهای ندارد !
باز هم پیغمبر است ، باز هم ایمان است ، باز هم معنویت است ، ولی
معاویه بر روی این نیرو سوار شده است .
یزید هم که امام حسین را کشت گفت : قتل الحسین بسیف جده [1] ،
یعنی حسین با شمشیر جدش پیامبر کشته شد ! این یک معنای درستی دارد یعنی
از نیروی پیامبر استفاده کردند و او را کشتند ، چون برای
[1] بحارالانوار ، جلد 44 صفحه . 298
نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 52