نام کتاب : جامعه و تاریخ نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 68
همه انسانها در این جهت علی السویهاند که یک پدر دارند و یک مادر و از
این جهت امتیازی در کار نیست .
رابعا ، جمله " « لتعارفوا » " در آیه کریمه که به عنوان غایت ذکر
شده ، نه به معنی این است که ملتها از آن جهت مختلف قرار داده شدهاند
که " یکدیگر را باز شناسند " تا نتیجه گرفته شود که لزوما ملتها باید
به صورت شخصیتهای مستقل باقی بمانند تا بتوانند به شناخت متقابل خود
نائل گردند . اگر چنین میبود باید به جای " « لتعارفوا »" ( خود را
باز شناسید ) " لیتعارفوا " ( خود را باز شناسند ) گفته میشد ، زیرا
مخاطب افراد مردماند و به افراد مردم میگوید که انشعاباتی که از این
جهت پیدا شده بر اساس حکمتی در متن خلقت است و آن اینکه شما افراد
یکدیگر را با انتساب به ملیتها و قبیلهها بازشناسی کنید . و میدانیم که
این حکمت موقوف براین نیست که لزوما ملیتها و قومیتها به صورت
شخصیتهای مستقل از یکدیگر باقی بمانند .
خامسا ، آنچه در گذشته پیرامون نظریه اسلام درباره یگانگی و چندگانگی
ماهیت جامعهها و درباره اینکه سیر طبیعی و تکوینی جامعهها به سوی جامعه
یگانه و فرهنگ یگانه است و برنامه اساسی اسلام استقرار نهایی چنین
فرهنگ و چنین جامعهای است بیان کردیم ، کافی است که نظریه فوق را
مردود سازد . فلسفه " مهدویت " در اسلام براساس چنین دیدی درباره
آینده اسلام و انسان و جهان است . بحث جامعه را به همین جا پایان میدهیم
و به بحث تاریخ میپردازیم .
نام کتاب : جامعه و تاریخ نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 68