نام کتاب : آشنایی با قرآن 5 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 76
نیست که بگوییم خدا در ( آسمان است ) . اینکه میگفتند ملائکه بچههای خدا
هستند نظیر افکار یونانیهاست . یونانیها قبل از سقراط اساطیری داشتند که
معروف است ، و مردم بتپرستی بودند و ارباب انواع را میپرستیدند و
تمام آنچه که در زندگی یونانی بشری خودشان داشتند به خداها ( ارباب
انواع ) نسبت میدادند ، مثلا اگر خودشان رئیس و مرئوس داشتند ، زن و
مرد داشتند ، پسر و دختر داشتند ، عروسی و عزا داشتند ، در اساطیر
مذهبیشان همه این حرفها را آورده بودند : فلان خدا با فلان خدا ازدواج کرد
و فلان خدا از او متولد شد ، شب عروسیشان را ژوپیتر چنین کرد زنوس چنان
کرد . در شب عروسی فلان خدا ، فلان خدای دیگر رقصید ، عین این قصهها را
آوردهاند . خیال میکردند خداها در آسمانها هستند و خدایی که در آسمان
است مثل بشر است و احکام بشر را دارد .
اینها هم که میگفتند ملائکه بچههای خدا هستند علتش این بود که خدا را
در آسمان خیال میکردند . ( با خود میگفتند ) لابد آنچه که در زمین وجود
دارد در آسمان هم وجود دارد . اینجا که توالد و تناسل هست آنجا هم هست
، ملائکه هم بچههای خدا هستند . بگو او در آسمان همان قدر خداست که در
زمین . برای او آسمان و زمین یک نسبت دارد " « و هو الذی فی السماء
اله و فی الارض اله »" او همان کسی است که در آسمان اله است و در
زمین اله ، در همه جا مثل هم اله است ، در همه جا به یک نسبت وجود
دارد . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « " لو دلیتم بحبل الی
الارض السابعة لهبطتم علی الله " » اگر با ریسمانی شما را به هفتمین
طبقه زمین فرو ببرند ، بر خدا فرود میآیید ، یعنی خیال نکنید خدا بالاست
. خدا آن قدر در بالاست که در پایین . خدا به مرکز زمین آن قدر نزدیک
است که به اوج آسمانها . " « و هو الحکیم العلیم »" و او ذات حکیم و
ذات علیم
نام کتاب : آشنایی با قرآن 5 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 76