responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن 4 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 62
اینها که زیردست من بودند ، نسبت به من بدی کردند و من که بنده تو هستم‌ از همه اینها گذشتم . خدایا من بنده تو هستم و در درگاه تو مقصرم . خدایا از این بنده مقصر خودت بگذر " و همه آنها را در راه خدا آزاد می‌کرد . این است که اصل اول در اسلام " گذشت " است . بله ، اسلام در مسائل اجتماعی نمی‌گذرد ، چون این گذشت ، مربوط به شخص‌ نیست ، مربوط به فرد نیست ، مربوط به اجتماع است . مثلا یک کسی دزدی‌ کرده است . مجازات دزد دست بریدن است . صاحب مال نمی‌تواند بگوید من‌ گذشتم . تو بگذری ، اجتماع نمی‌گذرد ، حق تو نیست ، حق اجتماع است . در حدیث است که روزی امیرالمؤمنین علی ( ع ) طبق عادتی که در ایام‌ خلافت داشت که خود تنها می‌رفت و حتی در جاهای خلوت می‌رفت و شخصا اوضاع و احوال را تفتیش می‌کرد در یکی از کوچه باغهای کوفه را می‌رفت ، یکوقت فریادی شنید : الغوث ! الغوث ! به فریادم برسید ! به فریادم‌ برسید ! معلوم بود جنگ و دعوایی است . به سرعت به طرف صدا دوید . دو نفر با هم زد و خورد می‌کردند . یکی دیگری را می‌زد . تا امام رسید دعوای‌ اینها تمام شد ( شاید هم امام علیه السلام آنها را صلح داد ) . معلوم شد آن دو نفر با هم رفیق هستند . وقتی امام خواست ضارب را جلب کند و ببرد ، مضروب گفت من از او گذشتم . امام فرمود : بسیار خوب تو گذشتی ، این‌ حق خصوصی خودت است ، از حق خودت گذشتی ، اما یک حقی هم سلطان دارد ، یعنی یک حقی هم حکومت دارد و یک مجازاتی هم حکومت باید بکند ، این را دیگر تو نمی‌توانی بگذری [ زیرا ] به تو مربوط نیست . غرضم این است که از حق عمومی نمی‌توان گذشت و در
نام کتاب : آشنایی با قرآن 4 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 62
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست