نام کتاب : انسان کامل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 73
بیداری خوب است ولو انسان از این که یک ضایعهای در بدنش پیدا شده
است ، آگاه شود : مولوی در اینجا چقدر شیرین میگوید :
حسرت و زاری که در بیماری است
وقت بیماری همه بیداری است
پس بدان این اصل را ای اصل جو
هر که را درد است ، او برده است بو
هر که او بیدارتر ، پردردتر
هر که او آگاهتر ، رخ زردتر
[1]
بعد ، از اینجا گریز میزند به آن حرفهایی که خودش در این زمینهها دارد
. میگوید : هر کسی که صاحب درد است ، به هر اندازه که در عالم ، درد
دارد و دردی را احساس میکند که دیگران احساس نمیکنند ، به همین نسبت
از دیگران بیدارتر و آگاهتر است . بیدردی مساوی است با لختی ، بیحسی ،
بیشعوری ، بیادراکی ، و احساس درد مساوی است با آگاهی و بیداری و شعور
و ادراک . انسان اگر امرش دائر باشد که راحت باشد و درد را احساس
نکند ، یعنی جاهل و لخت و بیدرد باشد ، و یا هوشیار باشد و درد را در
خود احساس کند [ کدام را انتخاب میکند ؟ ] آیا انسان ترجیح میدهد که
هوشیار و آگاه باشد و درد را احساس کند یا نه ، بیهوش و کودن و احمق
باشد و درد را احساس نکند ؟ [ جواب این است که ] ناراحتی هوشیار و
آگاه ، ترجیح دارد بر راحتی و آسایش جاهل و بیخبر و لخت و بیحس . در
مثل میگویند : " انسان اگر سقراطی باشد نحیف و لاغر ، بهتر است از
اینکه خوکی باشد فربه " یعنی اگر انسان ، دانا و دانشمند باشد ولی محروم
، بهتر است از اینکه مانند یک خوک همه نوع وسائل برایش فراهم باشد
ولی هیچ چیز را نفهمد . [1] [ بین بیتهای اول و دوم چند بیت دیگر نیز هست ] .
نام کتاب : انسان کامل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 73