نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئالیسم 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 51
نقطه نظر اعتماد به منطق ثابت و اعتماد به منطق متحول ، به دو مکتب
مادیت معنوی ( ماتریالیسم متافیزیک ) و مادیت تحولی ( ماتریالیسم
دیالکتیک [1] منقسم میشود .
مکاتب فوق هر یک به واسطه اختلافاتی که در میان شاگردان وی پیدا شده
با
>
هر چند این غلط ابتدا یک غلط لفظی به نظر میرسد لکن این غلط لفظی منشأ
غلطهای معنوی بسیاری شده است .
شما اگر به کتب فلسفه مادی رجوع کنید میبینید متافیزیک را اینطور
تفسیر میکنند : " علمی است که از خدا و روح بحث میکند " . البته
خواننده محترم باید خود را از این اشتباه مصون بدارد و گمان نبرد که
موضوع بحث متافیزیک خدا و روح است ، بلکه چنانکه قبلا گفته شد موضوع
بحث متافیزیک ( فلسفه اولی ) مطلق وجود است و ممکن است شخص ،
متافیزیسین باشد و در عین حال مادی باشد . لکن برای آنکه از اصطلاحاتی که
اخیرا شایع شده خیلی دور نرفته باشیم کلمه " متافیزیک " را به آن
مکتب فلسفی میگوییم که قائل به ماوراء الطبیعه نیز بوده باشد .
. 1 دیالکتیک ( dialectic ) کلمهای است یونانی و از اصل دیالگو (
dialogos ) مشتق شده است که به معنای مباحثه و مناظره است .
روش بحث و مناظره خاصی که معمولا سقراط دانشمند بزرگوار یونان در
مقابل طرف برای رفع اشتباه و اثبات خطای وی پیش میگرفت به این کیفیت
که از مقدمات ساده شروع به پرسش مینمود و از طرف اقرار میگرفت و به
تدریج به سؤالات خود ادامه میداد تا جائی که یکوقت طرف ملتفت میشد که
به مدعای سقراط اعتراف کرده ، " دیالکتیک " نامیده میشد . این روش
مخاطبه ، در علوم تعلیم و تربیت امروز به نام " روش سقراطی " معروف
است .
افلاطون شاگرد سقراط نیز این کلمه را در مورد طریقه مخصوص خود برای راه
بردن عقل در راه کسب معرفت حقیقی اصطلاح کرد . افلاطون میگوید : به افراد
محسوسه علم تعلق نمیگیرد زیرا متعلق علم باید کلی باشد نه جزئی . معرفت
حقیقی درک " مثل " است و این معرفت در روح هر کسی قبل از اینکه به
این عالم بیاید حاصل شده است . علم در این جهان تذکر و یادآوری گذشته
است . به عقیده افلاطون از راه ورزش فکری و از طریق ذوق و عشق باید نفس
را نسبت به گذشته متذکر کرد . افلاطون طریقه خویش را برای کسب این نوع
معرفت یا تذکر " دیالکتیک " مینامد . >
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئالیسم 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 51