responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 25

مسئله شرور :

این سخن که مرگ خلاقیت دارد و مولد است از نظر فلسفه تطبیقی با آنچه‌ ما در مورد خیرات و شرور می‌گوئیم تطبیق می‌کند . فلاسفه ما مرگ را از نوع‌ شرور می‌دانند ولی برای شرور که از نوع نیستی است ، فوائدی قائل می‌شوند و می‌گویند اگر این نیستی‌ها نباشد هستی‌های بعدی پیدا نمی شود . پس این شرور ، شروری هستند که مبدأ خیرات کاملتر می‌شوند . در کتابهای بوعلی و امثال‌ او بحث مفصلی راجع به فوائد مرگ هست . بوعلی می‌گوید اگر مرگ نباشد اصلا هستی قابل ادامه نیست و یک حسابی پیش خودش می‌کند که اگر در طول‌ چند قرن اصلا کسی نمی مرد ، به اندازه‌ای انسان در روی زمین بود که حتی‌ برای اینکه پشت سرهم بایستند هم جا باقی نمی ماند و قهرا برای انسانهای‌ بعدی که می‌خواهند به وجود آیند جا باقی نمی ماند . پس اگر هستی بخواهد در بعد زمانی توسعه یابد باید مرگها و نیستی‌ها وجود داشته باشد . اما سخنی که فلاسفه ما درباره شرور و نیستی‌ها می‌گویند با مطلبی که‌ مارکسیستها می‌گویند تفاوتی دارد . مارکسیستها که می‌گویند مرگ خلاق است ، نیستی مولد هستی است و این تضاد هستی با نیستی منشأ هستی‌های جدید است‌ برخلاف فلاسفه ما می‌خواهند مطلب را به همین جا ختم کنند . بذر ماتریالیستی فلسفه هگل همین است ، هگل خودش ماتریالیست نبود ولی‌ دستگاه هستی را به این نحو توجیه کرده که از ترکیب هر هستی با نیستی خود بخود و ضرورتا و به نحو ضرورت منطقی هستی بعدی پیدا می‌شود . یعنی این‌ جدل نیروها و این تکامل از بیرون خودش نمی آید ، زیرا شیئی سوم یعنی‌ سنتز منطق دو شیئی اول یعنی تز و آنتی‌تز است و حتی آنتی تز نتیجه منطقی‌ تز است . یعنی مثل این است که بگوئیم الف مساوی است با ب و ب‌ مساوی‌ج است پس الف مساوی‌ج است . با فرض اینکه الف مساوی ب باشد و ب هم مساوی‌ج باشد ، منطقا الف مساوی‌ج است و محال است که غیر از این‌ باشد . یعنی ضرورت است و به اصطلاح فلسفه ما ضرورت ، مناط اشتغناء از علت و امکان ، مناط نیاز به علت است . در دیالکتیک هگل هر چه هست در درون این دستگاه است و در بیرون این دستگاه چیزی نیست ، منتهی به عقیده‌ هگل خدا هم در درون همین دستگاه است . اینها که به قول خودشان پوسته‌های ایده آلیستی فلسفه هگل را دور ریخته و فقط به ماده توجه کرده‌اند ، این مطلب را از فلسفه هگل اخذ کردند که هر مرحله‌ای ضرورتا ( نه امکانا ) مرحله بعد از خودش را دارد و مرحله دوم هم‌ ضرورتا مرحله سوم را دارد ، هر چیزی بالضروره حرکت را ایجاد می‌کند . و بدین وسیله اصلی را که در فلسفه ارسطو به عنوان محرک اول و محرک لا یتحرک شناخته می‌شود و اینکه هر متحرکی در نهایت امر نیازمند به محرکی‌ بیرون از خودش است ( که فلسفه ارسطو ماوراء الطبیعه را از همین راه که‌ در طبیعت حرکت هست و این حرکتها باید به متحرک غیر متحرک منتهی بشود ، اثبات می‌کند ) انکار کردند زیرا مبنای آنها اصل علیت است و بنابر قول هگل علیت به جایی نمی رسد و لذا باید از راه دلیل و استنتاج منطقی‌ وارد بشویم و همه حرکتهای طبیعت را با تضاد درونی توجیه کنیم .
نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 25
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست