نام کتاب : قیام و انقلاب مهدی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 133
بعد از اینکه صد در صد تصمیم خودشان را اعلان کردند ، آنوقت ابا
عبدالله پرده از روی حقایق فردا برداشت ، و فرمود : پس بشما بگویم :
همه شما فردا شهید خواهید شد .
همه گفتند : الحمد لله رب العالمین خدا را شکر ، که ما فردا در راه
فرزند پیغمبر خودمان شهید میشویم ، خدا را شکر .
اینجا یک حساب است ، اگر منطق ، منطق شهید نبود ، این منطق میآمد که
خوب حالا که حسین بن علی بهرحال کشته میشود ، ماندن اینهمه افراد چه
تأثیری دارد ، جز اینکه اینها هم کشته بشوند ، پس اینها دیگر چرا ماندند
؟ !
ابا عبدالله چرا اجازه داد که اینها بمانند ، چرا اینها را مجبور نکرد
که بروند ؟ چرا نگفت چون کسی به شما کار ندارد و ماندن شما هم به حال ما
کوچکترین فائدهای ندارد ، تنها اثرش این است که شما هم جان خود را از
دست بدهید " پس باید بروید ، رفتن واجب است و ماندن حرام . اگر فردی
مانند ما به جای امام حسین میبود و بر مسند شرع نشسته بود قلم بر میداشت
و مینوشت " حکمت به اینکه ماندن شما از این به بعد حرام و رفتن شما
واجب است و اگر بمانید از این ساعت سفر شما معصیت است و نماز خود را
باید تمام بخوانید نه قصر "
اما امام حسین اینکار را نکرد ، چرا این کار را نکرد و بر عکس ، اعلام
آمادگی آنها را برای شهادت تقدیس و
نام کتاب : قیام و انقلاب مهدی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 133