نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 300
غیر اکتسابی و طبیعی است آنوقت فرق این نظریه با آن نظریه اول و دوم که
هر دو به یک نظریه بر میگشت این است که این نظریه هم مثل آنها میگوید
که فعل اخلاقی آن فعلی است که غایت غیر باشد ، یا مبدأ ، احساسات غیر
دوستانه باشد ، ولی یک عنصری در تعریف اضافه میکند و آن عنصر اختیار و
کسبی بودن است اما در عین حال این تعریف هم با همه این اصلاحات ،
تعریف جامعی نیست زیرا اگر ما مخصوصا تعریف فعل طبیعی و فعل اخلاقی را
با هم ذکر کنیم ، شق سوم پیدا میکنیم و آن این است که بعضی از کارها را
انسان انجام میدهد که نه طبیعی است و نه ناشی از احساسات غیر دوستانه
آنها را ما جزء اخلاق بشماریم یا نشماریم ؟ شما میبینید در کتب اخلاق ،
قدیم و جدید ، استقامت و صبر را جزء اخلاق فاضله میشمارند در اینها پای
غیر در میان نیست اینکه انسان روح مستقیم و با استقامتی داشته باشد ،
اراده محکم و قویی داشته باشد ، عزیمتش در مقابل شدائد منفسخ نشود ، یک
خلق عالی است ولی اصلا به غیر کار ندارد همچنین آن چیزهایی که اخلاق رذیله
گفته میشود مثل حسادت و کینه جوئی شک نیست که حسادت یک فعل طبیعی
نیست ، یک بیماری روانی است ، هدف هم غیر دوستی نیست ، بلکه بر عکس
هدف زیان رساندن به غیر است آنوقت ناچاریم تعریف اول را هم اصلاح کنیم
و بگوئیم : فعل اخلاقی ، اعم از اخلاق خوب و اخلاق بد بعد هم وقتی گفتیم
فعل اخلاقی آن فعلی است که هدف غیر باشد ، یعنی اعم از آنکه هدف احسان
به غیر باشد : اخلاق خوب ، یا هدف زیان رساندن به غیر باشد : اخلاق بد
تازه درست نمیشود ظلم [ را در نظر میگیریم ] . یک کسی ظلم میکند ، ولی
هدفش زیان رساندن
نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 300