نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 180
انسان او نبود ، هیچیک از این احساسهای اخلاقی که با سودهای بدنی جور در
نمیآید در انسان وجود نداشت حالا عجیب این است که دنیای اروپا به عللی
که جداگانه باید بحث بشود و گرایشهای شهوانی و هواهای نفسانی خیلی در آن
دخالت دارد دلش نمیخواهد وجود روح ملکوتی را در انسان بپذیرد ( البته
کلی نمیگویم ، در میان آنها هم " روحی " زیاد است ) از طرف دیگر
میبینند در انسان گرایشهایی هست که با طبیعت مادی او جور در نمیآید ،
گرایشهایی بر ضد طبیعت مادی انسان .
این خیلی واضح و روشن است : همیشه روح انسان دروازه ای بوده برای
معنویت بشر که از اینجا بفهمد که من یک حقیقت معنوی هستم ، من قابل
بقاء هستم ، " من ) ] حقیقتی جاودان است و با مردن کار " من " پایان
نمیپذیرد ، ولی زورش میآید این حرف را بپذیرد از طرف دیگر این را
نمیتواند انکار بکند که در انسان دو گونه گرایش وجود دارد ، گرایشهای
طبیعی و مادی و گرایشهای معنوی یعنی حسابهایی که با حسابهای مادی جور در
نمیآید .
" ویلیام جیمز " مردی است الهی و کتابهایی که تاکنون از او ترجمه
شده در حد زیادی خوب است مخصوصا کتاب " دین و روان " او روانشناس و
فیلسوف بسیار مبرزی بوده است و از دانشمندان بزرگ جهان شمرده میشود از
زمان فوتش شاید شصت سال بیشتر نگذرد در آن کتاب ، این مرد منصف حرف
خوبی میزند ، میگوید : در انسان یک سلسله غرایز وجود دارد که با حسابهای
مادی جور در نمیآید ( با کمال صراحت اعتراف میکند ) غرایز مادی را با
جهان ماده پیوند میدهد ، و باید باشد اینها کانالهایی است میان ما و
جهان ماده . مثلا اگر در ما حس گرسنگی
نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 180