نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 131
است یا درست نیست ؟ هم درست است و هم نادرست نادرست است زیرا
خیال کرده زیبایی معنوی در همین جا خاتمه پیدا میکند ، یعنی روح انسان
ساخته شده که فقط زیبایی معنوی یک سلسله کارها مثل راستی ، امانت ،
ایثار ، عفت ، شجاعت ، استقامت ، انصاف و حلم را درک بکند اشتباه
اینجاست او نا آگاهانه آن کل زیبایی ، منبع و اصل زیبایی را که ذات
مقدس پروردگار است درک میکند و در نتیجه خواسته ها و طریق رضای او را
که طریق سعادت ما است ، چون او میخواهد و بالفطره از ناحیه او میبیند ،
زیبا میبیند اصلا زیبایی عقلی ، حسن و قبح عقلی ، در واقع بر میگردد به
حسن و قبح قلبی عقل از مقوله ادراک است نه از مقوله احساس همه حسن و
قبح هایی که اسمش را گذاشته اند حسن و قبح عقلی ، در واقع بر میگردد به
حسن و قبح قلبی عقل از مقوله ادراک است نه از مقوله احساس همه حسن و
قبح هایی که اسمش را گذاشته اند حسن و قبح عقلی ، در واقع حسن و قبح
قلبی است چون حسن ، زیبایی است و قبح ، زشتی ، و اینها از مقوله احساس
است نه از مقوله ادراک که کار عقل باشد ، و احساس در واقع کار قلب
است انسان در فطرت نا آگاه خودش زیبایی آنچه را که خدا از او خواسته
است درک میکند ، چون این تکلیف را در عمق باطنش از خدا میبیند هر چه
از خدا میبیند زیبا میبیند همچنین ما در شعور ظاهر خودمان وقتی که خدا را
بشناسیم ، هر چه از ناحیه خدا درک بکنیم زیبا میبینیم . گفت :
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه
عالم از اوست
آن کسی که اخلاق را از مقوله محبت میداند ، کمی باید برود جلوتر آخر
چگونه است که انسان شی یا فرد دیگری را که به کلی مغایر با خودش هست و
هیچ ارتباط و اتصالی بین او و آن شی یا فرد نیست دوست میدارد ؟ این
دوستی با هیچ منطقی جور در نمیآید ولی انسان دوست دارد انسانهای دیگر را
، دوست دارد حیوانها را ، دوست دارد خیلی اشیاء دیگر را ، نه آنجور
نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 131