نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35
حال حاضر ارزش ذاتی دارد ، یعنی انسان امروز حقیقت خواه است [ این
سؤال مطرح میشود ] که آیا این حقیقت خواهی را ضرورتهای اجتماعی به انسان
تلقین کرده یا جزء نهاد انسان است و انسان ، حقیقت خواه آفریده شده
است ؟
مثال دیگر " خیر اخلاقی " است . ما عجالتا امروز مفاهیم و معانیای در
میان خودمان داریم که اسم آنها را " خیر اخلاقی " میگذاریم ، یعنی از
نظر اخلاقی ، اینها را " انسانیت " و " نیک اخلاقی " و نقطه مقابلش
را " شر اخلاقی " مینامیم . مثلا " سپاسگزاری " یعنی چه ؟ یعنی اگر کسی
به انسان نیکی کرد انسان در مقابل او نیکی کند و سپاسگزار باشد ، در
مقابل ناسپاسی است . به عبارت دیگر سپاسگزاری یعنی " نیکی را نیکی
پاسخ گفتن " . این یک مسأله اخلاقی است . ما امروز بالاخره این را
پذیرفتهایم که " « هل جزاء الاحسان الا الاحسان »" [1] . این آیه که
سؤال میکند میخواهد از فطرت انسان جواب بگیرد که این ، امری فطری است
[ که پاداش احسان جز احسان نیست . میفرماید آیا ] پاداش احسان غیر از
احسان چیز دیگری میتواند باشد ؟ انسان میگوید خیر ، جزا و پاداش احسان ،
احسان است .
این حکم را انسان از کجا گرفته است ؟ آیا یک امر تلقینی است و
ضرورتهای اجتماعی آن را به انسان تحمیل کرده است ؟ ( قهرا در این صورت
اگر شرایط اجتماعی تغییر کند این حکم هم عوض میشود و از بین میرود که
همان مفهوم نسبیت اخلاق میشود ) یا اینکه این یک امری در نهاد انسان
است ؟
[1] الرحمن / . 60
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35