نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 260
اینها قهرا معذورند ، ولی یک مسائلی هست که درس خواندن نمیخواهد ،
انسان اضطرارا به حکم معارف فطری ، قلب خودش آن را میفهمد . بعد مثال
ذکر میکند ، چه مثال عالیای ! میفرماید عوام یهود علمای خود را میدیدند
که به اینها دستور تقوا و پاکی میدهند ، دستور ربا نخوردن و سحت نخوردن
میدهند ، ولی خودشان عمل نمیکنند ، ضدش را عمل میکنند . به چشم خودشان
میدیدند . بعد امام میفرماید : « و قد اضطروا بمعارف قلوبهم » . انسان
اضطرارا و جبرا به حکم معارف سرشتی قلبی خودش این را میفهمد که اگر کسی
دستوری داد و خودش بر ضدش عمل کرد به حرف او نباید اعتماد کرد و باید
او را طرد کرد . این دیگر درس خواندن نمیخواهد که در کدام دانشگاه این
را به مردم آموختهاند که اگر دیدید عالمی به شما دستور تقوا میدهد ولی
خودش تقوا ندارد از او پیروی نکنید . این دیگر دانشگاه دیدن و مدرسه
دیدن نمیخواهد . فطرت هر کسی این مقدار را میفهمد .
اینها را ما میگوییم ادراکهای اولیه فطری ، که اگر هیچ کسی هم به انسان
یاد ندهد ، انسان بالفطره این مقدار را میفهمد .
پس فطرت ، یکی به معنای فطرت ادراکی است ، که به این معنا " دین
فطری است " یا بگوییم " توحید فطری است " یعنی از نظر ادراکی فطری
است . دوم فطرت احساسی است ، یعنی توجه به خدا و حتی توجه به دستورهای
دین [ به گونهای است که ] احساسات انسان ، انسان را به سوی خدا و به
سوی دین میکشاند . این دو مطلب است . یکوقت میگوییم انسان بالفطره خدا
را میفهمد ، و یکوقت
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 260