نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 257
شعر خیلی معروفش که بیت الغزل آن است این شعر است :
موسی ای نیست که دعوی انا الحق شنود ورنه این زمزمه اندر شجری نیست
که نیست
چشم ما دیده خفاش بود ورنه تو را پرتو حسن به دیوار و دری نیست که
نیست
گوش اسرار شنو نیست وگرنه " اسرار " [1] برش از عالم معنا
خبری نیست که نیست
به هر حال این جمله صحیفه سجادیه هم جمله فوق العاده عجیب و پر مغز و
پرمعنایی است . حال اگر ما در جمله " « ابتدع بقدرته الخلق » . . . "
، " خلق " را به معنای مطلق آفرینش بگیریم [ این جملات ] یک فلسفه
عمومی برای کل آفرینش است که شامل انسان هم هست ، و اگر " خلق " را
مخصوص انسانها بدانیم بدیهی است که باز هم شامل انسانها میشود . اینها
یک چیزهایی بود که من به طور نمونه خواستم عرض کنم که اینها در مدارک
اسلامی هست .
حال مطلبی را مقدمتا عرض میکنم و بعد به شرح آیات ( آیه فطرت و آیه
ذر ) میپردازم .
در باب فطرت ، دو نوع فطرت میتوانیم داشته باشیم که اینها با یکدیگر
مانعه الجمع نیستند و بلکه با همدیگر هستند : یکی فطرت ادراکی و دیگر
فطرت احساسی ( احساس به همان معنایی که ما جمع میبندیم و " احساسات
" میگوییم ) . فطرت ادراکی معنایش[1] " اسرار " تخلص اوست .
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 257