نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 244
خرما شدن یا زردآلو شدن یا آلبالو شدن ، اختیار با باغبان است که بیاید
این را زردآلو بکند یا خرما و یا آلبالو !
در انسان نیز یک فطرتی - به معنای یک تقاضایی - وجود دارد . بعثت
پیغمبران ، پاسخگویی به تقاضایی است که این تقاضا در سرشت بشر وجود
دارد . در واقع آنچه که بشر به حسب سرشت خودش در جستجوی آن بوده است
و خواهد بود ، پیغمبران آن را بر او عرضه داشتهاند و عرضه میدارند . این
همان معنی فطرت است .
حال ببینیم که در معارف اسلامی تصریحی یا اشارهای به مسأله فطرت هست
یا نیست ؟ جای شک نیست که در اسلام مسأله فطرت شدیدا مطرح است ،
منتها در تعبیر از فطرت ، علما در استنباطشان ممکن است مختلف و
متفاوت باشند ، ولی در اصل اینکه چیزی به نام فطرت ، به نام فطرت دین
، فطرت اسلامیت ، فطرت توحید به نامهای مختلف گفته شده است در سرشت
انسان هست میان علمای اسلامی اعم از شیعه و سنی هیچ اختلافی نیست . حال
مقداری از آن را فقط اشاره میکنم .
یکی از آنها همان آیه معروف فطرت است که در سوره مبارکه روم است :
« فاقم وجهک للدین حنیفا ». چهره خودت را به سوی دین کن به شکل پایدار
، [ دین را ] بپا دارد ، یعنی پایدارش نگهدار ، توجه خودت را به آنسو
کن ، حنیفا در حالی که حنیف هستی ( گفتیم شاید نزدیکترین ترجمه به معنای
" حنیف " همان " حقگرا " است ) ، در حالی که حقگرا و حقیقت گرا
هستی . « فطره الله التی فطر الناس علیها »بر تو باد این فطرت الهی -
یعنی همین دین که فطرت الهی است - این خلقت الهی ( گفتیم فطرت یعنی
نوع خاص از خلقت ) ، این دین ، این چگونگی خاص در آفرینش انسان که
خدای متعال
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 244