نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 211
" همانا آدمی در خانواده خود میهمانی بیش نیست که اندکی در میان
ایشان درنگ و سپس کوچ میکند " [1] .
در حدیث است که :
« انما هی اعمالکم ردت الیکم » .
این عذابها همان اعمال و کردارهای شماست که به سوی شما برگردانیده شده
است .
آفرین بر سعدی ، عالی سروده است :
هر دم از عمر میرود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی
خجل آنکس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت
عمر ، برف است و آفتاب تموز
اندکی مانده ، خواجه غره هنوز
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد زپس تو پیش فرست
هر که مزروع خود بخورد بخوید
وقت خرمنش خوشه باید چید
ای تهیدست رفته در بازار
ترسمت بر نیاوری دستار
یادی از استاد
از استاد خودم عالم جلیل القدر ، مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا شیرازی
( اعلی الله مقامه ) که از بزرگترین مردانی بود که من در عمر خود دیدهام
و به راستی نمونهای از زهاد و عباد و اهل یقین و یادگاری از سلف صالح
بود که در تاریخ خواندهایم ، جریان خوابی را به خاطر دارم که نقل آن
بیفایده نیست .
در تابستان سال بیست و سال بیست و یک ، من از قم به اصفهان رفتم و
برای اولین بار در اصفهان با آن مرد بزرگوار آشنا شدم و از محضرش
استفاده کردم . البته این آشنایی ، بعد تبدیل به ارادت شدید از طرف من
و محبت و لطف استادانه و پدرانه
[1] " خصال " صدوق ، باب ثلثه ، شماره . 93
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 211