نام کتاب : سیری در سیره نبوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 97
بزنند ، یکی اینکه استرحام کنند یعنی گردنشان را کج کنند و شروع کنند به
التماس کردن ، ناله و زاری کردن که به ما رحم کن ؟ ابدا . انظلام چطور ؟
یعنی تن به ظلم دادن . این هم ابدا . اینها یک سلسله اصول است که هرگز
پیغمبر اکرم و همچنین اوصیای بزرگوار او و بلکه همچنین تربیت شدگان
مکتب او این اصول را استفاده نکردهاند .
ولی یک سلسله اصول است که همیشه از آن اصول استفاده کردهاند ولو به
طور نسبی . اینجاست که مسئله نسبیت در بعضی از موارد مطرح میشود .
اصل قدرت و اصل اعمال زور
ما یک اصل داریم به نام اصل قدرت ، و یک اصل دیگر داریم به نام اصل
اعمال زور . اصل قدرت یعنی اصل توانا بودن . توانا بودن برای اینکه دشمن
طمع نکند نه توانا بودن برای تو سر دشمن زدن . تصریح قرآن است :
« و اعدوا لهم ما استطعتم من قوش و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و
عدوکم »[1] .
اصل اقتدار ، اصل مقتدر بودن ، اصل نیرومند بودن در حدی که دشمن بترسد
از اینکه تهاجم بکند . همه مفسرین گفتهاند مقصود از ترهبون این است که
دشمن به خودش اجازه تهاجم ندهد . [1] سوره انفال ، آیه . 60
نام کتاب : سیری در سیره نبوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 97