نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 146
میکردند ، درباره جبر و اختیار بحث میکردند . یک بازار فوق العاده داغی
متکلمین به وجود آورده بودند .
از همه اینها خطرناکتر - نمیگویم داغتر ، و نمیگویم مهمتر - پیدایش
طبقهای بود به نام " زنادقه " . زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان
بودند ، و این طبقه - حال روی هر حسابی بود - آزادی داشتند . حتی در
حرمین یعنی مکه و مدینه ، و حتی در خود مسجد الحرام و در خود مسجد النبی
مینشستند و حرفهایشان را میزدند ، البته به عنوان اینکه بالاخره فکری است
، شبههای است برای ما پیدا شده و باید بگوییم [1] . زنادقه ، طبقه
متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند ، طبقهای بودند که با زبانهای زنده آن
روز دنیا آشنا بودند ، زبان سریانی را که در آن زمان بیشتر زبان علمی بود
میدانستند ، بسیاری از آنها زبان یونانی میدانستند ، بسیاریشان ایرانی
بودند و زبان فارسی میدانستند ، بعضی زبان هندی میدانستند و زندقه را از
هند آورده بودند که این هم یک بحثی است که اصلا ریشه زندقه در دنیای
اسلام از کجا پیدا شد ؟ و بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویهاست .
جریان دیگری که مربوط به این زمان است ( همه ، جریانهای افراط و
تفریطی است ) جریان خشکه مقدسی متصوفه
[1] در این زمینه ابن ابی العوجاء تعبیر شیرین و لطیفی دارد . روزی آمد
نزد امام صادق و گفت : یا ابن رسول الله تو رئیس این امر هستی ، تو
چینی تو چنانی ، جد توست که این ذیل را آورده ، چنین کرده ، چنان کرده ،
اما خوب معذرت میخواهم آدم وقتی سرفهاش میگیرد باید سرفه کند ، اخلاط
که راه گلویش را میگیرد باید سرفه کند ، شبهه هم وقتی در ذهن انسان پیدا
میشود باید بگوید ، من باید آن سرفه فکری خودم را بکنم ، اجازه بدهید
حرفهایم را بزنم . فرمود : بگو .
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 146