نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 145
این عبارت است ؟ از اینها بالاتر نحلههای فقهی بود . مردم میآمدند مسئله
میپرسید ند ، همین طور که الان میآیند مسئله میپرسند . طبقاتی به وجود
آمده بودند - در مراکز مختلف به نام " فقها " که باید جواب مسائل
مردم را میدادند : این حلال است ، آن حرام است ، این پاک است ، آن
نجس است ، این معامله صحیح است ، آن معامله باطل است . مدینه خودش
یکی از مراکز بود ، کوفه یکی از مراکز بود که ابوحنیفه در کوفه بود ،
بصره مرکز دیگری بود ، بعدها که در همان زمان امام صادق اندلس فتح شد
یک مراکزی هم به تدریج در آن نواحی تشکیل شد ، و هر شهری از شهرهای
اسلامی خودش مرکزی بود . میگفتند فلان فقیه نظرش این است ، فلان فقیه
دیگر نظرش آن است ، اینها شاگرد این مکتب بودند . آنها شاگرد آن مکتب
، و یک جنگ عقایدی هم در زمینه مسائل فقهی پیدا شده بود .
از همه اینها داغتر - نه مهمتر - بحثهای کلامی بود . از همان قرن اول
طبقهای به نام " متکلم " پیدا شدند ( که این تعبیرات را در کلمات
امام صادق میبینیم و حتی به بعضی از شاگردانشان میفرمایند : " این
متکلمین را بگوید بیایند . " . متکلمین در اصول عقاید و مسائل اصولی
بحث میکردند : درباره خدا ، درباره صفات خدا ، درباره آیاتی از قرآن که
مربوط به خداست ، آیا فلان صفت خدا عین ذات اوست یا غیر ذات اوست ؟
آیا حادث است یا قدیم ؟ درباره نبوت و حقیقت وحی بحث میکردند ،
درباره شیطان بحث میکردند ، درباره توحید و ثنویت بحث میکردند ،
درباره اینکه " آیا عمل رکن ایمان است که اگر عمل نبود ایمانی نیست ،
یا اینکه عمل در ایمان دخالتی ندارد ؟ " بحث میکردند ، درباره قضا و
قدر بحث
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 145