نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 133
بیعت با " محمد نفس زکیه "
بنی العباس ابتدا زمینه را برای خودشان فراهم نمیدیدند ، فکر کردند که
ولو در ابتدا هم شده یکی از آل علی ( ع ) را که در میان مردم و جاهت
بیشتری دارد مطرح کنند و بعدها او را مثلا از میان ببرند . برای این کار
" محمد نفس زکیه " را انتخاب کردند . محمد پسر همان عبدالله محض
است که عرض کردم عبدالله محض ، هم از طرف مادر فرزند حسین بن علی
است و هم از طرف پدر . عبدالله مردی است با تقوا ، با ایمان و زیبا ،
و زیبایی را ، هم از طرف مادر - و بلکه مادرها - به ارث برده است (
چون مادر مادرش هم زن بسیار زیبای معروفی بوده ) و هم از طر ف [ پدر ]
، و به علاوه اسمش محمد است ، هم اسم پیغمبر ، اسم پدرش هم عبدالله
است ، از قضا یک خالی هم روی شانه او هست ، و چون در روایات اسلامی
آمده بود که وقتی ظلم زیاد شد ، یکی از اولاد پیغمبر ، از اولاد زهرا ،
ظاهر میشود که نام او نام پیغمبر است و خالی هم در پشت دارد ، اینها
معتقد شدند که مهدی این امت که باید ظهور کند ومردم را از مظالم نجات
دهد ، همین است و آن دوره نیز همین دوره است . لااقل برای خود اولاد امام
حسن این خیال پیدا شده بود که مهدی امت همین است . بنی العباس هم حال
یا واقعا چنین عقیدهای پیدا کرده بودند و یا از اول با حقه بازی پیش
آمدند . به هر حال اینطور که ابوالفرج نقل کرده همین عبدالله محض بر
خاست و شروع کرد به خطابه خواندن ، مردم را دعوت کرد که بیائید ما با
یکی از افراد خودمان در اینجا بیعت کنیم ، پیمان ببندیم و از خدا
بخواهیم بلکه ما را بر بنی امیه پیروز
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 133