responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ده گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 301
در سالهای اقامتم در حوزه علمیه قم که افتخار شرکت در محضر درس پر فیض مرحوم آیة الله آقای بروجردی اعلی الله مقامه را داشتم ، یک روز ، در ضمن درس فقه ، حدیثی به میان آمد به این مضمون که از حضرت صادق علیه‌ السلام سؤالی کرده‌اند و ایشان جوابی داده‌اند . شخصی به آن حضرت می‌گوید قبلا همین مسئله از پدر شما امام باقر ( ع ) سؤال شده ایشان طور دیگر جواب داده‌اند ، کدامیک درست است ؟ حضرت صادق ( ع ) در جواب فرمود آنچه پدرم گفته درست است . بعد اضافه کردند : « ان الشیعة اتوا ابی مسترشدین فاقتاهم بمر الحق ، و اتونی شکاکا فافتیتهم بالتقیة » .
یعنی شیعیان ، آنوقت که سراغ پدرم می‌آمدند با خلوص نیت می‌آمدند و قصدشان این بود که ببینند حقیقت چیست و بروند عمل کنند ، او هم عین‌ حقیقت را به آنها می‌گفت ، ولی اینها که می‌آیند از من سؤال می‌کنند قصدشان هدایت یافتن و عمل نیست ، می‌خواهند ببینند از من چه می‌شوند و بسا هست که هر چه از من می‌شنوند به این طرف و آن طرف بازگو می‌کنند و فتنه بپا می‌کنند . من ناچارم که با تقیه به آنها جواب


>

که در این قوم نه عقل است و نه ننگ است و نه نام
داد از دست عوام
دل من خون شد در آرزوی فهم درست
ای جگر نوبت تو است
جان به لب آمد و نشنید کسی جان کلام
داد از دست عوام
غم دل با که بگویم که دلم خون نکند
غمم افزون نکند
سر فرو برد به چاه و غم دل گفت امام
داد از دست عوام
پیش جهال زدانش نسرائید سخن
پند گیرید زمن
که حرام است حرام است حرام است حرام
داد از دست عوام
نام کتاب : ده گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست