نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 140
توحيد اسلامى سازگار نيست و در كتاب و سنّت هرگز نيامده، مانند خالق السماوات
و الأرضين، و أرحم الراحمين، و امثال آنها كه از اوصاف خاصّ پروردگار است، نبايد
در مورد اولياء الله به كار برد كه نه آنها راضى هستند و نه با تعليمات اسلامى
سازگار است.
اصرار بعضى از جاهلان بر اين امور سبب شده كه گروهى از اصحاب تفريط كه آنها
نيز در نادانى همچون گروه غلاة هستند، به مقابله برخيزند، و بگويند از پيغمبر اكرم
صلى الله عليه و آله بعد از وفاتش (نعوذ باللَّه) هيچ كارى ساخته نيست، حتّى شفاعت
و دعاى براى مؤمنان، و حتّى رفتن به زيارت او بدعت و حرام است.
همچنين كسانى كه با انواع خرافات از اصول توحيد و ساير تعليمات دينى دور
شدهاند و به عنوان مثال نعل اسب را مايه خوشبختى و جستن پلك چشم را نشانه شوربختى
و عدد 13 را نحس و شوم و صداى فلان پرنده را ميمون و مبارك و فلان پرنده را شوم
مىدانند، و خالق آنها را به فراموشى مىسپرند، سخت در اشتباهند.
و اينجاست كه امير مؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
«هَلَكَ فِىَّ رَجُلانِ:
مُحِبٌّ غالٍ وَ مُبْغِضٌ قالٍ؛
دو كس درباره من هلاك شدند (و گمراه گشتند) دوست غلوكننده و دشمن بدخواه»! [1]
خوارج و ناصبيان سبب وجود غلاة شدند، و غلاة نيز به نوبه خود