responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : والاترين بندگان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 166

على عليه السلام نمونه‌اى از يك موحّد تمام عيار

هنگامى كه على عليه السلام به خلافت رسيد، و مردم با ميل و رغبت با آن حضرت بيعت كردند، عدّه‌اى از فرصت طلبان و سودجويان و جيره خواران دوران خلافت خلفاى پيشين، كه مورد بخششها و كمكهاى بى حساب آنها قرار گرفته بودند، طاقت تحمّل عدالت على را نداشتند؛ بدين جهت شروع به بهانه تراشى و ايراد و اعتراض به روش آن حضرت كردند؛ از جمله ايرادها اين بود كه: چرا شما طبق سيره خلفاى گذشته عمل نمى‌كنيد، و به همان روشى، كه مردم به آن عادت كرده‌اند، بيت المال را تقسيم نمى‌كنيد؟ چرا همه را به يك چشم مى‌نگريد؟

على عليه السلام كه آئينه تمام نماى توحيد است و لحظه‌اى به شرك اجازه ورود به حرم قلبش را نداده، فرمود:

به خدا قسم، اگر شبها روى نوك خارهاى جانگداز به سر برم، و روزها پاهايم را در زنجير كنند و در كوچه و بازار بچرخانند، خوش‌تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده باشم، و چيزى از اموالشان را غصب كرده باشم.» [1]

سپس به دو داستان اشاره مى‌كند، كه طبق آن نه در مورد نزديكترين نزديكانش حاضر به تبعيض و خروج از مسير رضايت پروردگار شده است، و نه در مورد دشمن‌ترين دشمنانش حاضر به پذيرش رشوه گرديده، تا بر خلاف آنچه اسلام مى‌گويد به نفع او حكم كند! توجّه به اين دو قصّه خالى از لطف نيست:

1- على عليه السلام و هديه شبانه‌

اشعث بن قيس منافق- كه عامل بسيارى از مفاسد و اختلافات در دوران خلافت آن حضرت بود- با كسى به نزاع برخاست. پرونده اين نزاع به دست مبارك‌


[1]. نهج البلاغه، خطبه 224.

نام کتاب : والاترين بندگان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست