نمىخواهند «حقيقت» را آن طور كه هست دريابند، بلكه مىخواهند آن طور كه ميل
دارند درك كنند، و همه مىدانيم كه «حقيقت» تابع تمايلات اشخاص نيست و بر محور اميال اين و آن دور
نمىزند.
اكنون چند كلمهاى هم در اطراف غريزه فداكارى در راه عقيده، بشنويد:
***
2- فداكارى در راه عقيده
كمى دقت در تاريخ معاصر و گذشته اين مطلب را مسلم مىسازد كه هر گاه بشر نسبت
به يك موضوع ايمان و عقيده راسخ پيدا كرد و آن را به عنوان يك «موضوع مقدس» شناخت
حاضر است به تمام معنا در راه آن جانفشانى و فداكارى كند و از هيچ چيز درباره آن
مضايقه نخواهد كرد.
ممكن است اتفاقاً اين عقيده تماس مادى با او داشته باشد و در هر قدم با منافع
وى همدوش و هم آهنگ گردد؛ ولى بسيار تصادف مىكند كه اين عقيده در خلاف جهتى قرار
مىگيرد كه حافظ منافع مادى اوست، همچنانكه امكان دارد هيچ رابطه و تصادمى با
منافع مادى او نداشته باشد و كاملًا جنبه «بىطرفى» خود را در مقابل آن حفظ كند.
در هر سه صورت، دارنده آن عقيده در اثر تحريكات درونى خود را موظف مىداند كه
تا آخرين نفس در راه آن فداكارى كند و در صورت لزوم، بسيارى از منافع مادى و حتى
جان خود و بستگان خود را بر سر اين كار بگذارد!
بايد متوجه بود همان طور كه ممكن است اين عقيده يك عقيده دينى و مذهبى باشد،
همچنين بسيار اتفاق مىافتد كه يك عقيده فلسفى و يا يك نظريه اجتماعى و سياسى است،
وجود اين روحيه در افراد بشر به اندازهاى روشن است كه به هيچ وجه قابل انكار نيست
و به هر كجاى تاريخ دست بزنيم نمونههاى بارزى براى آن بدست مىآوريم، انقلابهاى
خونينى كه در ميان اجتماعات بشرى روى داده؛ صحنههاى وحشتزاى جنگهاى بزرگى كه در
بين طوايف مختلفه درگرفته، تحولات عظيمى كه در شئون مختلف زندگانى بشر رخ داده است
در موارد زيادى از همين موضوع سرچشمه گرفته است!
راه دور نرويم ... با چشم خود بسيار ديدهايم كه پيروان عقايد مختلف، جان و
مال خود را در راه عقيده خود مىبازند و آن را يكى از بزرگترين افتخارات خود
مىشمارند!
من به شما اطمينان مىدهم كه طرفداران اصول «ماترياليسم تاريخى» يعنى همان
كسانى كه كليه حوادث سنگين تاريخ را روى يك پايه يعنى «پايه اقتصاديات» بنا
مىكنند، در طول زندگى خود اين گونه فداكارىها را بسيار ديدهاند و در پيشگاه
حقيقت شرمسار و در مقابل سرزنش وجدان خود ناراحت گرديدهاند.
قابل توجه و در عين حال تأسفآور اينجاست كه حتى اين آقايانى كه نقش اين غرايز
را در تاريخ انكار مىكنند خود از اين قانون مستثنا نيستند، و در موقع عمل بدون
آنكه توجه داشته باشد در راه همين عقيده فداكارى و جانفشانى كرده و مىكنند و همان
منافع مادى و اقتصادى را كه براى آن سينه مىزنند، زير پا