معظم بر
تجديد نظر و اضافات از طرف ديگر، اين منظور را به تأخير مىانداخت.
اكنون بسيار
مايه خوشوقتى است كه پس از تأمين هر دو جهت اين اثر نفيس به صورت كاملترى در
دسترس خوانندگان محترم قرار مىگيرد.
«دفتر مجله مجموعه حكمت»
بهترين
تقريظها
نويسندگان،
معمولًا براى معرفى ارزش آثار قلمى خود قضاوتهاى بزرگان و صاحبنظران را بنام
«تقريظ» در مقدمه كتابهاى خود نقل مىكنند، اين كار (به شرط اينكه جنبه واقعى و
طبيعى داشته باشد!) وسيله خوبى براى راهنمايى خوانندگان به ارزش آن كتاب است.
اما به عقيده
نويسنده، بهترين و طبيعىترين تقريظها كه مىتواند معرف ارزش واقعى يك كتاب باشد،
همان درجه نفوذ و تأثير آن در افكار طبقهاى كه كتاب بيشتر به خاطر آنها نوشته
شده است، مىباشد. لذا ما براى كتاب خود از اين نوع «تقريظ» استفاده كرديم:
خوانندگان
چاپ اوّل اين كتاب، از طبقات مختلف قضاوتهايى كه عموماً اميدوار كننده بود،
درباره آن كردند- از ميان همه آنها به عنوان نمونه به دو قسمت، به طور اختصار
اشاره مىشود:
1- يكى از
افسران كه خود مرد مطلع و نويسندهاى است به يكى از دوستانش كه «فيلسوف
نماها» را براى او هديه فرستاده است، چنين مىنويسد:
«... دوست عزيزم! همان طور كه انتظار مىرفت مرا
به وسيله كتاب «فيلسوف نماها» هدايت كرديد، و روان مرا از تيرگىهاى اجتماعى پاك
نموديد».
من كتاب
فلسفى فراوان خواندهام، ولى هيچ يك را شيرينتر و پر مغزتر
و مستدلتر از فيلسوف نماها نديدم، من اين كتاب را به نام كتاب «توحيد
تأليف دانشمند ... آقاى ناصر مكارم شيرازى، در دفتر خاطرات خود ثبت كردهام».
سپس بحث
ديگرى درباره تمجيد از مقام علمى كتاب كرده و بعداً با نهايت ادب اشكالاتى چند (كه
عموماً مربوط به جنبه داستانى كتاب مىباشد) ذكر كرده و از دوستش توضيح خواسته
است، و در پايان اظهار داشته: «حق اين است كه نويسنده كتاب، با آن همه قدرت منطق
داستان نويس نبوده است»!.
نگارنده هم
چارهاى جز اين ندارد كه اين حقيقت را تصديق كند! و اعتراف نمايد كه در
داستاننويسى مهارت ندارد ولى در عين حال سعى شده كه در اين چاپ
آن اشكالات اصلاح شود.
2- يكى از
جوانان فعال آبادان كه به جهاتى از ذكر نام او صرف نظر مىشود و سابقاً رياست يكى
از شبكههاى حزب توده آنجا را به عهده داشت و سپس متنبّه شده و براى جبران
اشتباهات گذشته مشغول تبليغ بر ضد كمونيستها گرديده، شرحى درباره تأثير عميق اين
كتاب در روحيه او، براى نويسنده بيان