از اصل مطلب
دور نشوم: اگر در سخنان مادىها و مخصوصاً رهبران كمونيست دقت كرده و قضاوتهاى عجولانه
آنها را درباره مذهب درست مطالعه كنيم مىبينيم تمام آنها به دو سه موضوع بازگشت
مىكند كه آنها هم در عين اين كه با يكديگر تناقض دارند، متكى به منطق و دليلى
نمىباشند.
نخست
اينكه مىگويند: مذهب مانند كليه حوادث تاريخى ساخته وضع مادى
محيط است!
توضيح اينكه:
(دقت كنيد) به نظر متفكّرين مادى (اعم از كمونيست و غير كمونيست) كليه حوادث جهان
و وقايع تاريخى عالم و پديدهها را بايد به وسيله وضع مادى تعليل كرد، اين اصل از
نظر آنها يك اصل مسلم و در واقع شالوده جهانبينى ماترياليستى است و اگر پا را به
دايره كوچكترى گذارده و بخواهيم اوضاع اجتماعى و حوادث تاريخى را از دريچه چشم
«مادىهاى كمونيست» بنگريم خواهيم ديد كه كليه اين حوادث اعم از سياست، حقوق،
اخلاق، هنر، ادب، مذاهب و اديان، و بالاخره علوم و افكار، تابع «وضع اقتصاد» هر
عصر مىباشد كه آن هم بستگى تمام به وضع دستگاههاى توليد آن عصر دارد (منظور از
دستگاه توليد كليه افزارهايى است كه بشر به وسيله آن از منابع طبيعى استفاده
مىكند و آنها را به صورتى كه قابل استفاده است بيرون مىآورد).
«استالين در كتاب مسائل
لنينيسم مىگويد: طرز توليد جامعه هر طور كه باشد خود جامعه هم از حيث اساس
همانطور است. ايدهها و تئورىهاى آن، نظريات و مؤسسات سياسى آن هم همانگونه
مىباشد. يا اينكه قدرى سادهتر بگوييم: چگونگى زندگى مردم هر طور كه باشد
تفكّرشان نيز همانطور است! يعنى تاريخ تكامل جامعه مقدم بر همه عبارت است از
تاريخ رشد توليد. و تاريخ طرزهاى توليد كه طى اعصار متوالى جانشين يكديگر شده است
عبارت است از تاريخ تكامل نيروهاى مولد و روابط توليدى انسانها» ...
انگلس
(رهبر معروف كمونيست) اين سخن را در مورد مذهب و فلسفه واضحتر ادا
كرده و مىگويد: اگرچه رابطه ميان مذهب و فلسفه با اصول اقتصادى تا حدى مخفى است
ولى در عين حال اين رابطه محفوظ و مسلم است، اينك عين عبارت او (نقل
از كتاب لودويك فويرباخ):
«مذهب و فلسفه از قبيل ايدئولوژىهاى عالىترى
هستند كه از اصول اقتصادى خود بيشتر دور افتادهاند در اينجا روابط بين ايدهها و
شرايط مادى آن پيچيدهتر و تاريكتر مىباشد ولى در عين حال اين روابط موجود است».
نويسنده كتاب
«ماترياليسم تاريخى» بطور آشكارترى اين سخن را تكرار
مىكند و مىگويد:
«اينكه گفتهاند تكامل تاريخ بشرى بوسيله
تغييرات مذهب مشخص مىشود صحيح نيست، چه خود مذهب توسط چيز ديگرى كه لابد از نظر
گويندگان پوشيده بوده ناشى مىشود، و آن چيز عبارت است از