اصلاح يا انقلاب؟- سابقاً گفته شد طرفداران
دياليكتيك معتقدند «تضاد هر قضيهاى را پيش مىبرد»، حالا بايد ديد تبديل يك چيز
به ضد خود چگونه صورت مىگيرد، آيا تراكم تغييرات جزئى اين نتيجه را مىدهد يا
تغييرات كلى و ناگهانى؟
رفورميستها (اصلاح طلبان)، طرفدار صورت اول هستند ولى
طرفداران دياليكتيك مىگويند: تبديل به ضد بايد حتماً از راه «انقلاب و جهش» حاصل شود،
بنابراين راه تبديل رژيم «كاپيتاليسم» را به «سوسياليسم» و «كمونيسم» انقلاب
مىدانند و بس، آنها عقيده دارند تراكم تكاملهاى جزئى به جايى مىرسد كه دفعتاً
آن نوع را تغيير و تبديل به ضد مىكند لذا آن را «تبديل كميت به كيفيت» نيز
مىگويند همكاران دكتر «آرانى» در نشريه سوم از مجله دنيا، اين اصل را يكى از حالات خاص
اصل دوم يعنى اصل «نفوذ و وحدت ضدين» دانستهاند زيرا به عقيده آنها در اينجا كميت
و كيفيت كه دو موضوع متضادند به يكديگر تبديل مىشوند!
«ژرژ پوليتسر» در كتابچه اصول مقدماتى
فلسفه، براى اثبات اين اصل سه دليل ذكر كرده كه خلاصهاش اين است (خوب دقت كنيد):
1- استدلال فلسفى- هرگاه تغييرات را بررسى كنيم مىبينيم تا بىنهايت ادامه ندارد بلكه به جايى
مىرسد كه به جاى تغيير جزيى با يك «جهش» تغيير كلى حاصل مىشود، مثلًا در دوره ما
قبل تاريخ زمانى بود كه بشر با شكار گاو وحشى روزگار مىگذراند، زمان طوفانهاى
سيلابى (طوفان نوح) فرا رسيد. تمدن عصر شكار را خراب كرد، باقيمانده افراد بشر به غارها
پناهنده شدند و وضع زندگانى آنها به كلى تغيير كرد، اين بود خلاصه استدلالى كه اين
آقاى دياليك تيسين آن را استدلال فلسفى ناميده است! اكنون استدلال علمى ايشان را
ملاحظه كنيد:
2- استدلال علمى- آب را مثال مىآوريم وقتى درجه حرارت زياد شود از صفر تا (99) درجه تغييرات
تدريجى است و همين كه (100) رسيد با يك تغيير تند و ناگهانى تبديل به بخار مىشود
همين طور موقعى كه به صفر رسيد يك دفعه يخ مىبندد! ...
3- استدلال سياسى- اگر به عملياتى كه در كشورها، براى تغيير شكل حكومت سرمايهدارى به
سوسياليسم انجام داده شده توجه كنيم خواهيم ديد هر كجا در راه اصلاحات قدم
گذاردهاند موفقيت پيدا نكردهاند تنها اين موفقيت نصيب شوروىها شد كه از راه
انقلاب وارد شدند»! (استالين هم مىگويد: اگر
بخواهيم در سياست اشتباه نكنيم بايد انقلابى باشيم نه اصلاحطلب!) ... بالاخره در پايان بحث آخرين مثال را به قول خود، براى
فهم عميق! مطلب مىزند و آن اينكه: اگر در انتخابات معينى براى حايز شدن اكثريت
(4500) راى