نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 301
الف) ادبيات عرب
اين علوم مجموعاً چهار قسم است:
1. علم به لغت عرب
علم به لغت عرب كه موادّ الفاظ را تفسير و معانى مفردات آنها را تبيين مىكند،
يكى از علوم مقدّماتى اجتهاد و استنباط است و دانستن آن براى استنباط و استخراج
احكام شرعى فرعى از منابع آن ضرورى است. [1] زيرا مهمترين منابع استنباط احكام شرعى يعنى كتاب و سنّت،
به زبان عربى است. پس فقيه ناچار بايد به معانى لغات، آگاهى داشته باشد تا بتواند
مراد و مقصود متكلّم را از عبارت كتاب و سنّت بفهمد و تفاوتى نيست كه آگاهى و دانش
وى به معانى لغت عرب از راه اجتهاد در لغت باشد يا از طريق مراجعه به اقوال
دانشمندان و متخصّصان در فنّ. [2]
مثلًا قرآن مىفرمايد:
«فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً»[3]*؛ يعنى بر «صعيد» تيمم كنيد.
حال تا معناى كلمه «صعيد» براى فقيه مشخص نگردد كه مثلًا مقصود از آن، مطلق وجه الارض است يا
خصوص تراب و خاك، نمىتواند صريحاً فتوا بر جواز تيمم بر مطلق وجه الارض يا خصوص خاك را بدهد.
يعنى در مرحله نخست بايد مفهوم كلمه «صعيد» يا از روى اجتهاد و يا با مراجعه به
نظرات علماى لغت، دانسته شود تا بتوانند بر جواز تيمم بر يكى از آن دو فتوا بدهد.
همچنين در مورد «غنيمت» كه در قرآن مجيد [4] موضوع خمس واقع شده بحث مىشود كه آيا تنها به
معناى غنايم جنگى است يا هر گونه درآمد و منفعتى را شامل مىگردد و يا عنوان «جمره» در مناسك حج
كه آيا «محل اجتماع سنگريزه» هاست يا «ستونهاى مخصوص».
2. علم صرف
علم صرف، علمى است كه انسان با دانستن آن قدرت پيدا مىكند چگونه يك كلمه را
به شكلهاى مختلف تغيير دهد تا از آن معانى مختلف حاصل گردد. مثلًا كلمه «علم» را
طبق قواعد صرفى مىتوان به صورتهاى گوناگون از قبيل «عَلِمَ» و «يَعْلَمُ» و
«اعْلَمْ» و ... تغيير داد تا از آن معانى مختلفى از قبيل:
«دانست»، «مىداند» و «بدان» و ... به
دست آورد.
بنابراين، فايده علم صرف شناساندن كلمات از نظر هيئت و صيغه است، يعنى با
برخوردارى از چنين علمى مىتوان تشخيص داد كه اين صيغه مثلًا نفى است يا جحد يا
اسم فاعل، يا اسم زمان و مكان و اسم آلت ... تا به مراد متكلّم دسترسى پيدا كنيم.
پس معلوم شد كه علم صرف براى فهم الفاظ قرآن و سنّت و به دست آوردن ظهور و مراد
متكلّم لازم است.
البتّه آن مقدار از اين علم در اجتهاد مطلق به
[1]. به مصادرى كه در صفحات قبل ذكر
شد، مراجعه شود.
[2]. بنابراين كه نظر لغوى در تفسير و
تبيين معانى الفاظ براى ديگران حجّت باشد، همان گونه كه بحث آن در علم اصول آمده
است.