نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 106
گاه نيز شيوه اجتهاد را به شاگردان خويش مىآموختند كه يكى از اين نمونهها
پاسخ امام صادق عليه السلام به پرسش عبد الاعلى، درباره نحوه مسح بر ناخن پايى است
كه مجروح شده و پارچهاى بر آن گذاشته شده است. امام عليه السلام فرمود:
«يُعرف هذا و أشباهه من كتاب اللَّه،
قال اللَّه تعالى: «ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ
فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»[1] امسح عليه
؛ اين مورد و همانند آن، از كتاب خدا فهميده مىشود. خداوند فرمود: «در دين
(اسلام) خدا كار سنگين و سختى بر شما قرار نداد» بنابراين، بر همان پارچه (جبيره)
مسح كن». [2]
2. فراوانى شاگردان مكتب اهل بيت عليهم السلام
هر چند خلفاى جور تلاش مىكردند مردم را از دانش اهل بيت عليهم السلام بىبهره
سازند و خلفاى اموى و عبّاسى با تنگناهايى كه براى امامان اهل بيت عليهم السلام
ايجاد مىكردند، فرصت كافى را براى ترويج دين و پرورش شاگردان اين مكتب به آنان
نمىدادند، امّا در همان فرصتهاى به دست آمده- به ويژه در عصر امام باقر و امام
صادق عليهما السلام- تعداد زيادى از طالبان دين و دانش از مكتب آن بزرگواران
بهرهها گرفتهاند.
ذهبى (م 748) در ميزان الاعتدال مىنويسد:
«مذهب تشيّع در ميان تابعين و تابعين
تابعين، گسترش داشت كه همه آنان، متديّن، اهل ورع و صدق بودهاند. از اين رو، اگر
احاديث آنان را رد كنيم و نپذيريم، تمامى آثار نبوى از بين خواهد رفت». [3]
اين سخن به خوبى گوياى نقش محدّثان مكتب اهل بيت در ميان ياران ائمّه عليهم
السلام جهت بقاى آثار نبوى و شريعت محمّدى است و در عين حال از گستردگى جمعيّت و
پيروان اهل بيت در ميان دانشمندان و محدّثان آن عصر حكايت مىكند.
3. تعدادى از فقهاى معروف مكتب اهل بيت عليهم السلام
در ميان شاگردان مكتب اهل بيت عليهم السلام افرادى بودهاند كه از برجستگى
خاصّى برخوردار بوده و به حق فقيه و اسلامشناس و مورد اعتماد كامل بودهاند، كه
به برخى از آنان اشاره مىكنيم.
امام صادق عليه السلام درباره چهار تن از ياران خويش به نامهاى بريد بن معاويه
عجلى، زرارة بن اعين، محمّد بن مسلم و ليث مرادى فرمود:
«أربعة نُجباء، أُمناء اللَّه على
حلاله و حرامه، لو لا هؤلاء انقطعت آثار النبوّة و اندرست
؛ اين چهار تن از شخصيتها و برجستگان، و امين بر (بيان) حلال و حرام خداوند
هستند و اگر آنان نبودند، آثار نبوّت گسسته و نابود مىشد». [4]
مرحوم كشى نيز در رجال خويش برخى از بزرگان از شاگردان ائمّه را نام مىبرد و
از آنها به عظمت و بزرگى ياد مىكند. سپس نام 18 تن از آنها را كه بسيار معروف
بودند، مىبرد.