نام کتاب : تعزير و گستره آن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 47
مردى كه
آلوده گناه (خطرناك) استمنا بود را نزد امير المؤمنين عليه السّلام آوردند. حضرت
مقدارى تازيانه به دستش (كه با آن گناه كرده بود) زد، تا آنجا كه قرمز شد. سپس با
بودجه بيت المال براى وى همسرى اختيار (و منشأ گناه را مسدود) كرد.»
استمنا حدّ
شرعى ندارد، ولى حضرت مرتكب آن را تعزير كرد.
[2- تازيانه خوردن قصّهگوى در مسجد به دست امير
المؤمنين ع]
دوم: هشام بن
سالم از امام ششم عليه السّلام نقل مىكند كه فرمود:
«انّ امير المؤمنين عليه السّلام رأى قاصّا
[1] فى المسجد فضربه بالدّرّة و طرده [2]؛
حضرت على
عليه السّلام قصّهگويى را در مسجد مشاهده نمود. وى را با تازيانه تنبيه كرد، و از
مسجد بيرون نمود.»
[3- تعزير براى همبسترى در ماه رمضان]
سوم: محمّد
بن مسلم، از راويان جليل القدر و مورد اعتماد، پرسشى بدين شكل مطرح مىكند:
«سألت ابا جعفر عليه السّلام عن الرّجل يأتى
المرأة و هى حائض؟ قال: يجب عليه فى استقبال الحيض دينار و فى استدباره نصف دينار.
قال: قلت جعلت فداك يجب عليه شىء من الحدّ؟ قال: نعم خمس و عشرون سوطا؛ ربع حدّ
الزّانى، لانّه اتى سفاحا [3]؛
حكم مردى كه
در حال حيض با همسرش همبستر شده را از امام
[1]. علّامه مجلسى رحمة اللّه در مرآت العقول،
جلد 23، صفحه 410 پس از نقل روايت مذكور، و تأييد آن از نظر سند مىگويد: اين حديث
دلالت مىكند كه حاكم شرع حق دارد مردم را به هنگام ارتكاب مكروهات نيز تأديب كند،
علاوه بر اين كه بعيد نيست قصّه گويى به طور مطلق حرام باشد، زيرا معمولا مشتمل بر
حكايتهاى دروغ است. بلكه بعيد نيست قصه گويى در خصوص مساجد مطلقا حرام باشد؛
مشروط بر اين كه كار لغوى شمرده شود.
[2]. وسائل الشيعة، جلد 18، ابواب بقيّة الحدود،
باب 4، حديث 1.
[3]. وسائل الشيعة، جلد 18، ابواب بقيّة الحدود،
باب 13، حديث 1.
نام کتاب : تعزير و گستره آن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 47