بحث پيرامون
(عوامل و علل گرايش به مذهب) در جامعههاى انسانى بود.
بيان شد كه
بعضى از جامعهشناسان مىخواهند آن را به نحوى به عوامل استعمارى پيوند دهند، و
قسمتهايى از مفاهيم و تعليمات مذهبى را گواه اين مدّعا مىگيرند كه به هفت قسمت از
آن در گذشته اشاره شد، اكنون سخن پيرامون مسأله دعاست و ممكن است اشكالات سه گانه
اجتماعى، كلامى و فلسفى ذيل در اين زمينه ايراد گردد.
الف) اشكال
اجتماعى:
اعتقاد به
دعا بر فعّاليّتهاى اجتماعى اثر منفى دارد و همانند آبى است كه به روى شعلههاى
فروزان كوششها و تلاشهاى پرثمر پاشيده مىشود و آنها را به خاموشى مىكشاند.
مؤمنان با اين اعتقاد كه دعا سلاح يا ترس مؤمن است به جاى آشنايى به سلاحهاى ديگر
و كاربرد آنها در برابر دشمن، تنها دست به دعا برمىدارند و همچنين براى مبارزه با
فقر، دعا را جانشين صنعت، تكنيك، گسترش كشاورزى و دستيابى به منابع مختلف حياتى
مىنمايند، و اثر تخديرى چنين تعليماتى نياز به بحث ندارد.
ب) اشكال
فلسفى:
جهان نظام
خاصّى دارد كه بر محور قانون علّت و معلول مىگردد و دعاى ما كه الفاظى بيش نيست،
نمىتواند نقشى در تغيير مسير ابتدايى و نهايى آن داشته باشد.
ج) اشكال
كلامى:
اگر از
ديدگاه الهيّون نيز به آن بنگريم، دعا يك نوع معارضه با حكمت خداوند و