گفت: «زمين مركز عالم است و هر يك از ستارگان در
وسط فلك شفّافى قرار گرفته، همراه آن به دور زمين مىگردند.» طرز قرار گرفتن افلاك نه گانه به ترتيب زير است:
بطلميوس [1] معتقد
بود كه هر يك از افلاك نهگانه به غير از فلك نهم، داراى حركت مخصوصى بوده و هر
كدام طىّ ساليان متمادى، يك دور به دور كره زمين مىگردند و فلك نهم (فلك اطلس) با
حركت سريع و شبانهروزى خود، تمام اين افلاك را با خود و در خود به حركت
درمىآورد. جهان در نظر اين هيئت محدود به فلكالافلاك بوده و ماوراى آن، موجودى
را قبول نداشت. اين نظريّه تا حدود قرن 15 ميلادى يعنى در مدّت 1300 سال به عنوان
عالىترين نظريّه علمى درباره وضع آسمانها مورد قبول بود؛ امّا در قرن 15 ميلادى
حدود 500 سال قبل با ظهور نظريّه كپرنيك لهستانى [2]، پايههاى اين هيئت، متزلزل شد و نظريّه
بطلميوس بعد از 1300
[1] 1. بنا به عقيده بطلميوس، تمام
ستارگان ثوابت در اين فلك جاى دارند.
2. هيچ ستارهاى در آن وجود ندارد و به همين جهت آن را فلك اطلس نام نهادند.
تنها زحمتى كه بطلميوس به دوش اين فلك گذارده بود، حركت شبانهروزى عالم بود.
[2]. كوپرنيكCopernicدر
19 فوريه 1483 در شهر تورنThornدر لهستان متولّد شد ... خود او
مىنويسد: من تصميم گرفتم كه تمام آثار فلاسفه يونانى را مطالعه كنم و ببينم كه
آيا هيچكدام از ايشان براى كرات آسمانى، حركتى غير از آنچه كه در دانشگاهها
پذيرفته شده است در نظر گرفتهاند يا نه؟ در آثار «سيسرون»Ciceronچنين
يافتم كه: «نيستاس»Nicetasزمين را متحرّك مىدانسته، و در آثار
«پلوتارك فيلولائوس» ديدم كه چنين عقيده دارد: زمين داراى حركت دورانى است و مسير
آن روى دايره مايلى است كه به نظر ظاهربين ما، ماه يا خورشيد بر روى آن حركت
مىكنند.
در سال 1504 كپرنيك، عقيده فيلولائوس را قبول كرد و پذيرفت كه زمين هر 24 ساعت
يكبار، به دور خود مىگردد. پس خورشيد را در مركز كره سماوى، ساكن نگه داشت و زمين
را در مدّت يك سال به دور آن حركت داد. به عقيده او همه ستارگان، نقاط درخشان
ثابتى مىباشند و سيّارات همگى مانند زمين به دور خورشيد دور مىزنند.
عشق كپرنيك به صلح و آرامش به اندازهاى شديد بود كه تا مدّت 40 سال افكار خود
را منتشر نكرد! دانشمند صبور، طوفان آينده را حدس زده بود و تا آنجا كه ممكن بود،
مىخواست ساعت شروع جنگ را به تأخير بيندازد. سرانجام بعد از مدّتها به ترديد خود
پايان داد و نسخه خطى كتاب خود را به دانشمند جوانى به نام «رتيكوس»Rheticus (1514- 1574) از اهل «ويتمبرگ»Wittembergداد. او يكى از فداكارترين شاگردان كپرنيك بود.
رتيكوس با عجله بسيار آن را به چاپخانه فرستاد و نظارت در چاپ آن را به عهده يكى
از دوستانش به نام «آندره اوسياندر»Andre Ossianderگذاشت. در اين اوقات حدود 70 سال از
سنّ كوپرنيك مىگذشت؛ او در حالى كه هنوز فرصت كافى براى مشاهده كتاب چاپ شده خود
به دست نياورده بود، در 24 مه 1543 چشم از جهان فرو بست.