بنابراين بايد براى رسيدن به مقصود، از ميان تمام مصالح و موادّ گوناگون
موجود، موادّ مورد نظر را انتخاب نماييم. همچنين بايد به مقدار و اندازه آن نيز
توجّه داشته باشيم كه كم و زياد نشود و نيز كيفيّت و چگونگى هر يك از مصالح را از
ميان تمام كيفيّات موجود، انتخاب كنيم و گر نه هرگز به هدف خود نخواهيم رسيد.
وقتى از اين سه مرحله كه گذشتيم، صحبت از طرز تركيب اين مصالح مختلف پيش
مىآيد كه چگونه آنها را به صورت خاصّ و به هم پيوسته تركيب كنيم، تا ساختمان
موردنظر به دست آيد؟
بديهى است كه هر يك از اين مراحل چهارگانه (انتخاب نوع مصالح، كمّيّت لازم،
كيفيّت مورد نظر و طرز تركيب آنها با يكديگر) نيازمند به يك مبدأ عقل و شعور است
كه آن را انجام دهد و بدون آن هيچ يك از اين مراحل، عملى نيست.
تصادف كور و كر نمىتواند مصالح لازم و كيفيّت و كميّت آن را انتخاب كرده و به
گونهاى خاص با هم تركيب كند. اين گونه است كه ما با مشاهده يك ساختمان به سرعت
متوجّه مبدأ عقل و شعورى مىشويم كه در ساختن آن به كار رفته است.
فرض كنيد كتابى علمى كه مطالب آن طبق شماره صفحه مرتّب شده و داراى 100 برگ
مىباشد، در اختيار داريد. اوراق آن را درهم ريخته و پس و پيش سازيد، به طورى كه
شمارهها و مطالب به صورت نامنظّم قرار گيرند. اكنون كتاب را به دست شخص بى سواد و
يا نابينايى بدهيد و خواهش كنيد كه آن را به صورت اوّل باز گرداند. به منظور
برداشتن برگه اوّل، يك برگه بر مىدارد، ناگفته پيداست كه احتمال رسيدن او به اين
مقصود، يك احتمال از صد احتمال است. اين برگه را هر چه كه
[1]. «حساب احتمالات» در سال 1654
توسّط بلز پاسكالBlais Pascalدانشمند معروف فرانسوى به وجود آمد و امروز در
بسيارى از رشتههاى علوم، به خصوص فيزيك از آن استفاده مىشود.