مثال اثر و خاصيّت آتش، سوزاندن و سم، كشتن است. سوزاندن و كشتن آتش و سم در
شرايط مناسب از لوازم اين اشيا است، مگر اينكه قدرتى مافوق قوانين طبيعى در اثر و
خاصيّت آنها دخل و تصرّف كند و آنها را كم اثر و يا بىاثر سازد. بدين ترتيب، ثبات
اثر و خاصيّت مخصوص موجودات، يكى ديگر از نشانههاى نظم جهان به شمار مىرود.
3. موجوداتى كه در راهى معيّن و به سوى هدفى مشخّص در حركتاند، تمام اعضا و
جوارح وجودى آنان در اين هدف مشترك با همديگر همكارى و هماهنگى دارند. به عنوان
مثال يكى از موجودات اين جهان، بدن انسان است. اگر خراشى در دست ايجاد شود،
سربازان بدن هجوم آورده و براى جلوگيرى از ورود عفونت و ميكروب در محلّ زخم تجمّع
مىكنند.
عمل دستگاه گوارش، فعّاليّتهاى معده براى هضم غذا، ترشّحات غدّههاى هفت
ميليونى معده به منظور آسان شدن هضم، باز و بسته شدن دريچه معده، تصفيه و توزيع
خون به وسيله قلب به تمام سلّولهاى بدن و ... از ديگر نمونههاى هماهنگى اعضاى
بدن در راه رسيدن به يك هدف عالى و مشترك است.
4. علاوه بر هماهنگى خصوصى در ميان اعضا و جوارح يك موجود، در بين تمامى
موجودات عالم، نوعى اتّحاد و هماهنگى عمومى، برقرار مىباشد. گويى همه آنان با هم
متّحد شده و در مسير مشخّصى، هدف واحد و معيّنى را تعقيب مىكنند. در حالى كه كار
هر كدام از آن موجودات، لازم و ملزوم يكديگر است و در واقع يكى، مكمّل فعّاليّت
ديگرى است. به عنوان مثال براى رشد يك گياه مىبايست ابر و باد و مه و خورشيد و
فلك دست به كار شوند؛ خورشيد بتابد، آب دريا بخار شود، باد آن را به هر طرف ببرد.
برف و باران به گونهاى جالب، زيبا، طربانگيز و فرح بخش، فرو بارند و گياهان را
با نشاط و طربانگيز سازند. از سوى ديگر، زمين به وظيفه خود (تأمين موادّ غذايى)
عمل نمايد تا در نهايت، گياه رشد