گروه به نام
هيأت بازرسى بر آنها، اگر اين هيأت بازرسى خواست منافع شخصى را در نظر بگيرد و از
قدرت خود سوء استفاده كند، تكليف ديگران چيست؟ كدام قدرت جلوى آنها را مىگيرد؟
لابد بايد
هيأت ديگرى را مأمور كرد كه بر هيأت بازرسى نظارت كند و همين طور هر هيأتى، ناظر
بر هيأت ديگر كه باعث دور و تسلسل عجيبى مىشود.
به همين جهت
قوانين بشرى هر قدر كه خوب و صحيح شده وضع شده باشد، از نظر ضمانت اجرا، ما را در
بن بست سختى قرار مىدهد. تنها قدرت ايمان كه اساس آن توجّه به خدا و مقرّرات
مذهبى است، بهترين بازرس و ناظرى است كه مىتواند ضمانت اجراى قوانين را به عهده
بگيرد.
بنابراين به
اين نتيجه مىرسيم كه آزادى و تأمين شرايط رشد افراد، تنها در سايه ايمان ممكن
است!.
***
از مباحث گذشته چنين نتيجه مىگيريم كه ايمان و
دين، يك ركن اساسى براى تكامل فرد و اجتماع است و هر چه درباره نقش آن در سرنوشت
انسان، بيشتر دقّت كنيم، ضرورت حياتى آن بهتر احساس مىشود. با اين حال، انسان
چگونه مىتواند به خود اجازه دهد كه هيچگونه تحقيقاتى درباره اين موضوع حياتى
انجام ندهد.
چطور مىتوان
موضوعى را كه اين مقدار در زندگى و سرنوشت ما مؤثّر است، ناديده گرفت؟
بدين ترتيب
پاسخ سؤالى (چه لزومى دارد درباره دين تحقيق كنيم؟) كه در عنوان اين بحث ذكر كرديم
داده شد.