نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 264
و ناقص وجود داشته كه كم كم نامنظّمها به واسطه عدم استعداد بقا از بين رفته
و چون بقيّه استعداد بقا داشتهاند، باقى ماندهاند، بايد گفت كه اين توجيه (تكامل
تدريجى) تنها مىتواند نظمى را به وجود آورد كه شرط اوّليه بقاى موجودات است ولى
نمىتواند ضامن كمالات ديگرى- كه تأثيرى در حيات آنها ندارند- باشد.
(دقّت كنيد.)
نظمى كه در موجودات فعلى ديده مىشود، بر دو نوع است:
الف) نظمى كه شرط بقا و هستى موجودات است و يا به
عبارت ديگر، عواملى كه با فناى آنها، موجودات هم فانى مىشوند.
ب) سلسله عوامل و قوانينى كه در اصل حيات و بقاى
موجودات تأثيرى ندارد و فقط كمال موجودات در سايه آن تأمين مىشود، ولى عدم آنها
موجب زحمت و سلب آسايش است.
بديهى است كه با تكامل تدريجى تنها دسته اوّل را مىتوان توجيه نمود، زيرا
مطابق اين نظريّه، موجودات ناقص به علّت عدم استعداد بقا از بين رفته و بقيّه به
علّت داشتن اين شايستگى، باقى ماندهاند؛ امّا دسته دوم كه هيچ ربطى به اصل بقا و
حيات موجودات ندارند، چگونه با اين نظريّه توجيه مىشوند؟!
براى نمونه مثالهاى زير را از بين هزاران مثال انتخاب مىكنيم تا اين حقيقت
روشنتر گردد.
الف) انسان خصوصيّات بىشمارى دارد كه عدم آنها به
حيات او صدمهاى وارد نمىآورد، به عنوان مثال اگر غدّههاى چربى در كنار پياز مو براى
نرم كردن موها، لالههاى گوش و زواياى زياد آن براى جمع آورى امواج صوت، مژههاى
چشم براى جلوگيرى از گرد و غبار، تيرهگى مردمك براى جمع آورى امواج نور، قدرت فوق
العاده عدسىهاى محدّب براى تطبيق با مناظر دور و نزديك، سه نوع دندان (ثنايا براى
بريدن، انياب براى پاره كردن و طواحن براى نرم نمودن) با آن نظم و دقّت فوق
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 264