نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 236
زندگى مىكردهاند، به دست آورديم، وقتى به خواندن آنها آشنا شديم، مشاهده
نموديم كه انواع مطالب بكر و حقايق برجسته در قسمتهاى مختلف اجتماعى، علمى و
تاريخى به صورت شعر و نثر و با بيانى فوق العاده شيوا و رسا در آنها درج است، ولى
در يك يا چند لوح، سطورى بود كه ما از فهم معناى آن عاجز مانديم و نتوانستيم
كوچكترين مفهومى براى آنها پيدا كنيم! آيا به عقيده شما بهتر اين است كه بگوييم:
اين الواح، آثار يك قوم متمدّن و دانشمند بوده كه در دل خاك به يادگار مانده و
سطورى كه براى ما قابل فهم نيست، حقايقى است كه كليد فهم آنها به دست ما نيفتاده
است؟
يا بگوييم: وجود اين سطور نامفهوم دليل بر اين است كه به هيچ وجه نويسنده اين
الواح، سواد و اطّلاعى نداشته و كلماتى به هم بافته وآن همه مطالب ارزنده، به صورت
تصادف و اتّفاق از آنها صادر شده و دليل اين مطلب هم، همان چند سطر مرموز و
نامفهوم است!
آيا هيچ انسان با وجدانى مىتواند، با احتمال دوم موافقت كند؟
2. مىتوانم ده سال از مجهولات سؤال كنم!
«انيشتين» دانشمند معروف معاصر، در
كتاب خود، خلاصه فلسفه نسبيّت نوشته است:
«آنچه تا كنون از كتاب طبيعت خواندهايم بسيار چيزها به ما آموخته است و ما به
اصول زبان طبيعت آشنا شدهايم ... ولى با اين همه مىدانيم كه در مقابل كتابهاى
خوانده و فهميده شده، هنوز از كشف و حلّ كامل اسرار طبيعت دوريم».
«فلاماريون» دانشمند فلكى مىگويد:
«ما فكر مىكنيم، امّا همين فكر چيست؟ و راه مىرويم، امّا اين عمل عضلانى ما
چيست؟ هيچ كس آن را نمىداند! من اراده خود را يك نيروى غير مادّى مىبينم، امّا
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 236