نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 209
كلّى از محيط فعاليت اسباب مادّى خارج است.
منظور اين است كه همان طور كه قبل از كشف و درك اين موجودات، انكار آنها براى
ما جايز نبود و حق نداشتيم به استناد اينكه ما آنها را درك نمىكنيم، اسبابهاى
طبيعى آنها را به ما نشان نمىدهند، علم براى ما ثابت نمىكند و ... عدم آنها را
مسلّم بدانيم؛ همچنين نمىتوان نسبت به ماوراى طبيعت هم، اظهار نظر منفى كرد.
بنابراين بايد اين روش غلط را رها كرده و با دقت و ژرف نگرى، دلايل عقلى خداپرستان
را مطالعه نموده و بعداً اظهار عقيده كنيم كه به طور مسلّم، نتيجه آن مثبت خواهد
بود. [1]
[1]. مادّىها خود نيز به موجوداتى
معتقد مىشوند كه با تجربه و حس آنها را درك ننمودهاند و از نظر صفات دست كمى از
آنچه كه خداپرستان براى آفريدگار جهان قائلند ندارند. از جمله، «اتر» است كه گروه
زيادى از دانشمندان در گذشته به آن اعقتاد داشتند، و آن را حامل امواج نور دانسته
و مشكلات خود را با آن حل مىكردند. اتر در نظر آنان موجودى غير مادّى بود.
(البتّه از نظر علوم طبيعى نه از نظر فلسفه) نه بو داشت، نه ديده مىشد و نه با
حواسّ ديگر درك مىشد. نه آغاز داشت و نه انجام، ابدى بود و همه جاى عالم و تمام
موجودات از آن پر بود و آن را مبدأ و اصل همه چيز مىدانستند ولى با هيچ حس و
وسيلهاى قابل درك نبود!
درست ملاحظه كنيد، يك قسمت از صفاتى را كه خداپرستان براى خدا معتقدند، اين
آقايان براى اتر (يا موجود فرضى) معتقد بودند، تا آنجا كه گروهى ازدانشمندان
طبيعى، (مانند: ارنست هيكل) اتر را خداى عالم هستى و پديد آورنده آنها
مىپنداشتند، هرچند دانشمندان امروز به وجود اتر اعتقادى ندارند.
از جمله موضوعاتى كه تا كنون نتوانستهاند آن را درك نموده و از آثارش آن را
شناختهاند و هيچ كس نمىتواند وجود آن را منكر شود، مسأله حيات و زندگى است، همان
طور كه در اين قسمت، كلامى از «كلود برنارد» در بحثهاى سابق نقل شد. در كتاب
«فيزيولوژى حيوانى» نيز اين عبارت به نظر مىرسد:
«براى حيات تعريفى نيست ولى با مشاهده
و آزمايش به آثار نشانههاى حيات و چگونگى اين نشانهها پى برده مىشود.» يكى از
دانشمندان طبيعى مىگويد: «ما سلّول را تجزيه و تحليل مىكنيم و مىفهميم جزء
ديگرى هم دارد كه سبب دوام اين اجزاست، امّا نمىدانيم كه چيست.» ديگرى مىگويد:
«احوال حيات در واقع مثل يك درياى دور
دستى است كه امواج آن ديده مىشود، ولى ما تنها از شعاع آن استفاده مىكنيم».
اين مختصرى از گفتار دانشمندان طبيعى در مورد حيات بود كه معتقدند در عين
اينكه نمىتوان اصل آن را انكار نمود، همگى به جهل خود نسبت به حقيقت آن اعتراف
مىنمايند.
در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه چگونه بايد با عاجز بودن اسباب و ابزار
طبيعى، از درك وجود خدا به وجود او ايمان آورد؟
جواب اين سؤال روشن است، زيرا همان طور كه به تفصيل بيان شد، هر موجودى را از
آثار آن مىتوان شناخت و درك كرد و با توجّه به برهان نظم و حساب احتمالات- كه به
طور كامل در اوايل كتاب توضيح داده شد- به خوبى در مىيابيم كه موجودات، همه آثار
يك منبع علم و قدرتى هستند كه اين جهان وسيع و اسرارآميز را به وجود آورده است. در
ضمن برهانهاى عقلى ديگرى هست كه ما را به وجود او به طور كامل آشنا مىسازد كه در
گذشته به قسمتى از آنها اشاره شد.
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 209