نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 125
پس برگشت. سپس به او گفت: «روى آور». پس روى آورد[1]. سپس خداوند تبارك و تعالى فرمود: «آفريدم تو را آفريدنى بزرگ و بر همه مخلوقاتم، تو را گرامى داشتم».
سپس [خداوند] نادانى را از درياى شور و ظلمانى بيافريد و به او گفت: «باز گرد». پس برگشت. سپس بدان فرمود: «روى آور». پس رو نياورد. خداوند به او فرمود: «بزرگى فروختى»، پس بر او لعنت فرستاد. آنگاه براى خرد، هفتادوپنج سرباز قرار داد. وقتى نادانى، كرامتى را كه خداوند به عقل داد، مشاهده كرد، كينه او را به دل گرفت و گفت: «اى پروردگار! اين آفريدهاى است مانند من. او را آفريدى، كرامت بخشيدى، نيرومند ساختى و من برخلاف اويم و نيرويى ندارم. به من هم سربازانى مانند عقل ببخشاى». خداوند پذيرفت و فرمود: «اگر پس از آن نافرمانى كردى، تو و سربازانت را از رحمت خويش بيرون سازم». جهل، رضايت داد. آنگاه خداوند به وى هفتادوپنج سرباز بخشيد. سربازانى كه خداوند به خرد بخشيد، عبارتاند از: خير كه او ياور عقل است و ضدّ آن شرّ است كه وزير جهل
[1]. ملّا صالح مازندرانى در شرح اين حديث نوشته است: خداوند خرد را فرمان داد از عالَم ملكوت و نورانى بهدنياى تاريكىها و شرور فرود آيد و به خواستنىهايى كه سازگار با او است، توجه كند و در لذتهاى مطابق ميلش، درنگ نمايد سپس عقل، از آن رو كه مصلحتش در آن بود، فرود آمد آن مصلحت عبارت است از آزمودن بندگان، سامان بخشى به شهرها و آبادانى زمين.
اگر چنين نبود مردم بسان فرشتگان از ازدواج و تكثير نسل، كشاورزى و آبادى زمين، دست مىشُستند. و انگيزه آفرينش اين دسته از موجودات از ميان مىرفت، چنانكه جانشينى زمين زائل مىشد. و نظام پاداش و كيفر نيز به هم مىريخت و صفات خداوندى و حقيقت و آغازش چون عدالت، انتقام، جباريّت، قهاريّت، عفو و بخشش و مانند آن آشكار نمىگشت.
[ وى در تفسير« پس بدو گفت رو آور پس رو نياورد»، فرموده است:] خداوند او را پس از ادبار به روآوران و بازگشت به مقامات برتر و كرامتهاى بلند كه دست يابى بدان جز با تحول و دگرگونى از صورت پست به صورت برتر و حالت پست به حالت برتر و دنياى فانى به دنياى پايدار ممكن نيست، فرمان داد.
چنانكه او را به سير و سلوك و پيمودن راه كمال تا مشاهده جلال خداوندى و ديدن انوار الهى و گشت و گذار در بهشت برين فرمان داد.
ليك او از پيمودن راه توشه و گردن نهادن به بندگى و استفاده از پند و نصيحت و دورى جُستن از رفتار زشت، سر باز زد. زير كه در حجابهاى ظلمانى پنهان بود و در درياى بديها فرو رفته بود با اين گمان كه اين لذتهاى ظاهرى و خصلتهاى زشت كمال اوست.
از اينرو بدان مغرور شد و فخر فروشى كرد و آن را دستمايه بزرگى طلبى قرار داد.
شرح اصول كافى، كتاب العقل و الجهل، ص 268.
نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 125