286.وَ قَالَ : يَطْلُبُكَ الرِّزْقُ كَمَا تَطْلُبُهُ .
.و گفت : طلب مى كند تو را رزق ، چنانچه طلب مى كنى تو او را .
{ بر تو عاشق شده ست روزىِ تو وز طلبكارى تو صد طربش } { مر تو را رزق تو همى طلبد هم بدان سان كه تو كنى طلبش }
287.يَأمَنُ الخَائِفُ إذَا وَصَلَ إلى مَا خَافَهُ [1] .
.ايمن مى شود ترسنده ، هر گاه كه برسد به آنچه مى ترسد از او .
{ بودن اندر بلا ، بهْ از بيم است به لب از بيم جان ، روان برسد } { شود ايمن كسى كه مى ترسد زانچه ترسد چو او بدان برسد }
288.وَ قَالَ : يَصِيرُ أمْرُ الصَّبُورِ إلى مُرَادِهِ .
.و گفت : مى گردد كارهاى صابر با مراد او .
{ گر غمين است ، خاطرت غم نيست دم به دم بينى اش كه شاد شود } { صبر فرماى كار در هر كار تا كه كار تو بر مراد شود }
289.يَبْلُغُ الْمَرءُ بِالصِّدْقِ مَنَازِلَ الكِبَارِ .
.برسد مرد به راستى به منزلت بزرگ .
{ هنرى همچو راستى به خدا در جهان هنر دگر نبْود } { مرد از راستى رسد جايى كه از آن جا بزرگ تر نبْود }