(شرح حال محمّد بن احمد بن عبيد اللَّه بن منصور[1]).
اينك بررسى اين تعبير را در مباحث زير پى مىگيريم:
يك. معناى سند و اسناد
در لغت فارسى، «سند» به دليل و مدرك، معنا شده است. در اصطلاح نيز اكثر علماى درايه، آن را اين گونه تعريف كردهاند:
السند: طريق المتن، و هو جملة من رواة؛ مأخوذ من قولهم: «فلانٌ سند»، أى معتمد؛
سند، طريق (راه) متن است و از عدّهاى راوى تشكيل شده است. اين اصطلاح از تعبير: فلانى «سند است» (به معناى «معتمَد است»)، گرفته شده است.[2] طريق را از آن جهت، سند ناميدهاند كه علما در صحّت يا ضعف حديث، بر آن اعتماد مىكنند، چنان كه شهيد ثانى در شرح البداية، به آن، اشاره كرده است.[3] همچنين «اسناد»، مصدر باب «إفعال» و مشتقّ از «سند» است و در زبان فارسى، به بالا بردن و نسبت دادن، معنا شده است. در اصطلاح نيز، بيشتر علماى درايه، آن را اين گونه تعريف كردهاند:
الإسناد: «رفع الحديث إلى قائله» أو «هو الإخبار عن طريق المتن»؛
اسناد، «نسبت دادن حديث به گوينده آن» و يا «خبر دادن از طريق (راويان) متن حديث» است.[4] برخى از علماى رجال و درايه، سند و اسناد را به يك معنا دانسته و تعريف دوم