121. فضله أشهر من أن يُوصف 122. جُلّ أصحابنا يَغمزونه و يُضعّفونه
123. مصدَّق (/ صدوق) 124. مخلِّط فى ما يُسنده[1] 125. رُمى بالكيسانيّة 126. فى نفسه مختلط
127. كلّ مايُوصف بهالناس من جميل وثقة وفقه، فهو فوقه[2] 128. لانعرف منه إلّاخيراً
129. قَلَّ ما رأيت له حديثاً سديداً[3] 130. كان منالورع والعبادةعلى ما لميكن عليهأحد من طبقته.
نكته
از جمله الفاظى كه بيشتر در رجال النجاشى براى توثيق ديده مىشود، لفظ «ثقة ثقة» است. اين تعبير، گرچه در كلام برخى از رجاليان معاصرِ نجاشى نيز ديده مىشود، ليكن شمار آن، نادر است.
شهيد ثانى، اين لفظ را دليل بر زيادى مدح شمرده است[4] و به وى نسبت دادهاند كه او زيادى عدالت را اراده كرده است؛ زيرا كلمه «ثقه» بر عدالت دلالت دارد و تكرار آن، زيادى عدالت را مىرساند.[5] آنچه به نظر مىرسد، اين كه: مراد از تكرار كلمه «ثقة»، همان تأكيد بر عدالت است كه در مقام انكار، صادر شده است؛ ولى به هر حال، با تتبّع در موارد كاربرد اين لفظ، آشكار مىگردد كه وجه استفاده از اين تعبير، تفنّن در عبارت بوده است.
ناگفته نماند كه برخى از رجاليان[6] كلمه دوم اين تعبير را «نقة (با نون)» دانستهاند؛ ليكن در تمام نسخهها تعبير فوق به صورت «ثقة ثقة» است و شكلِ با نون آن، تنها در
[1]. در اين مورد، نجاشى رحمه الله ناقل است. براى نمونه، ر. ك: رجال النجاشى، ص 373( ش 1019)
[2]. در اين مورد، نجاشى رحمه الله ناقل است. براى نمونه، ر. ك: رجال النجاشى، ص 123( ش 318)
[3]. در اين مورد، نجاشى رحمه الله ناقل است. براى نمونه، ر. ك: رجال النجاشى، ص 156( ش 410)